2726
عنوان

میشه بیاید قرراره بعد عروسی بریم طبقه بالا مادرشوهرم اینا

| مشاهده متن کامل بحث + 3379 بازدید | 164 پست
منم همینم حتی دلم نمیخواد تو خونه باهاش حرف بزنم بیشتر اوقات گوشیمو برمیدارم میام تو اتاق آهنگ گوش،م ...

کاش ب خودشون بیان☹️من حتی دوس ندارم بیاد خونه

قبلا سرکار بود لحظه شماری میکردم برگرده پیشم یا تعطیلات نوروز برسه کلی پیش هم‌باشیم ولی الان ...

اصلا دوس ندارم ساعت ۴ بشه و بیاد خونه

نگا چیکار کردن باهامون

عزیزم اگه میتونی نرو ولی اگه شرایط مالی اجازه نمیدع که خونه اجاره کنین همین اول با شوهرت طی کن که تمام اوقات فراغتشو پیش مادرش پلاس نباشه اینجوری دخالت پیش میاد بعدش شغلتو کنار نزار چون این خودش یه بهونه خیلی خوب برای کمک نکردن هستش تازه تا میری پایین همش بگو وای چقد خستم خسته کوفته از سرکار میام خونه کارای خونه نفس نزاشته برام بگو یه چند دقیقه اومدم پایین تا یه ذره ذهنم از اون همه کارو مشغله ازاد بشه اینجوری میفهمن وقت نداری که کمکشون کنی ( به شوهرتم بگی بعد نیست دیگه اگه مادرش خواسته بگه که زنت کمکم نمیکنه بهش میگه زنم وقت نمیکنه)واین هروز نری بهشون سر بزنی اینجوری مظف میشی که هرروز بری بعدش سعی کن وقتایی که شوهرت میره پیششون باهاش بری اینجوری نمیتونن شوهرتو پرکنن وسوال پیچش کنن 

ببخشید خیلی طولانی شد😃

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

اگه شوهرش صب تاشب اونجا پلاس شد چیکار کنه؟اینو که نمیتونن شرط کنن..خود بخود مادرشوهرش از همه چیزش با ...

پلاس بشه.... اصلا شبو اونجا بگدرونه! این چیزا موقتیه. اخرش ب سمت زنش میاد

بین اشناها این مورد زیاد دیدم.

مهم اینه ک حال خوب خودشو گره نزه به شوهرش

هررر زنی.

اون وقت دیگ ناراحت نمیشه پلاس شه جاییی


خدایا شکرت
کاش ب خودشون بیان☹️من حتی دوس ندارم بیاد خونه قبلا سرکار بود لحظه شماری میکردم برگرده پیشم یا تعطیل ...

دقیقا حرفات درد دل منه منم اوایل میرفت پایین همش چشم می کشیدم بیاد بالا اما الان نزدیک اومدنش از سرکار ک میشه دلم غم می گیره دلم میخواد وقتی میاد بره پایین همش همونجا باشه

وام گرفتیم من ک دارم راحت میشم قبل عید بلند شدم از این خراب شده

 
2728
نه نه اصلا اونا باشن بچه پیغمبر بازم درست نیست باهم مشترک زندگی کنن، بحث سر مشترک زندگی کردنه که میگ ...

منم گفتم اصن به اسی کار ندارم من خودمم موافق نیستم یه جا زندگی کرد. 

بعضیا یه جوری بی احترامی میکنن جمع میبندن که واااای فقط از مادرشوهر خواهرشوهر فاصله بگیر انگار خودشون نه برادر دارن نه مادرشون مادرشوهر میشه.حرف من این بود، همون اولم گفتم من به اسی کار ندارم،بقیه میتونن خیلی مودبانه بگن نرو خوب نیس، نه اینکه با طرز خیلی زشتی بگن فرار کن از مادرشوهر، یا بگن خانواده شوهر چی هست که ادم باز بخواد نزدیکش زندگی کنه، عین همین حرفارو دوستان زدن، واقعا زشته...

دقیقا حرفات درد دل منه منم اوایل میرفت پایین همش چشم می کشیدم بیاد بالا اما الان نزدیک اومدنش از سرک ...

خداروشکر عزیزم خیلی خوشحالم واست ک تونستی از اونجا بری حالا قدر استقلالتون رو بهتر میدونید و ارامش کم کم ب زندگیتون برمیگرده❤️

ممنون عزیییییزم. چه دعای قشنگی😍😍 الهی خودتم زیر سایه نگاه ایشون خوش و سلامت باشی. از اون نگاه قشن ...

ممنونم عزیزم خیلی ماهی

عضو گروه بنفش تاپیک مانکن های زیبا 💪  وزن شروع : ۷۴ وزن هدف: ۶۰  تاریخ شروع رژیم ۳ مرداد ۱۴۰۱    👈👈👈👈 وزن جدید ۷۱ و ۳۵۰ در تاریخ ۱۵ شهریور  من میتونم با توکل به خدا 🥰😘😘😘

سلام عزیزم،مگه قرار نبود طلاهاتو بدی نامزدت و خونه بخرین پس چی شد؟ببین اگه با دادن طلاهات میتونین خونه بخرین حتما بده. 

واما اگه هیچ جوره نمیتونین و مجبورین برین طبقه ی بالای مادرشوهرت ، از اول تکرار میکنم از اول، شُل بازی درنیار.میدونم اولش سخته هِی ازت انتظار دارن همش میگن بیا پایین .کم برو خونشون،وقتی رفتی نهایت کارت این باشه که اگه مثلا شام دعوت بودین ظرفای شامو بشوری.دیگه کاری به تمیز کردن اجاق و نمیدونم تمیز کردن آشپزخونه و ... نداشته باشی. 

به شوهرت کاری نداشته باش حتی اگه هرررر روزم بره پایین شما فقط نهایتش هفته ای یه بار برو.

جاریتم اگه زیادی بهت ایراد گرفت مودبانه جوابشو بده و بنشونش سرجاش.با شوهرت صمیمی و دوست باش. پیش شوهرت از مادرش بد نگو. اگه مادرت کاری داشت و رفتی کمک سعی کن اصلا شوهرت و خانوادش متوجه نشن .بذار فکر کنند که اصلا به مادرخودتم کمک نمیکنی.

وقتایی که خودت مهمون داری هم لازم نیست حتما مادرشوهرتم دعوت کنی بیاد بالا .از اول قوانین خودتو وضع و اجرا کن.

وقتایی هم که مادرشوهرت مهمون داره لازم نیست شما بری پایین و کاراشو انجام بدی مگراینکه یه مهمونی بزرگ داشته باشه که اونم شاید سالی یکی دوبار بیشتر نباشه و بقیه هم بیان کمکش پس شمام باید بری.

خلاصه که از اول هر جوری باشی بالاخره عادت میکنن به رفتارت گلم.

درنهایت اگر واقعا اذیتت کردن و نتونستی باهاشون کنار بیای سعی کن هیچوقت باهاشون درگیر نشی و احترام بینتون از بین نره از شوهرت خواهش کن که جدا از خانوادش و تو یه جای دیگه زندگی کنید.




ممنونم عزیزم خیلی ماهی

😘

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
اره گفتم میمیمونم همسرمم مشکلی نداله

الان مثلاً مشکلی نداره چهار روز دیگه که روزی صد بار تو گوشش بخونن به زور کتک هم شده از کار برکنارت می کنه و پست کلفتی مادرشو با قلدری بهت تحمیل می کنه

نرو اونجا 

اگه بری مستأجری تنها مشکلت مالیه 

ولی اگه بری خونه مادرشوهرت هزار تا مشکل دیگه هم اضافه میشه بهش

یه جای ارزون کرایه کنید حتی شده خیلی کوچیک و کهنه ولی خودت یه دستی می کشی و زندگی می کنی

لایک نکن خواهر
چطوری دخالت جاریمو قطع کنم؟

وقتایی که داره برات سخنرانی میکنه به حرفاش توجه نکن،بحثو عوض کن.یه بهونه ای جور کن محلّو ترک کن.

کار خودتو انجام بده.مطابق میل خودت باش .اصلا هم شغلتو ول نکن .

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
داغ ترین های تاپیک های امروز