دیشب تولد یکی ازدوستهای زمان تحصیلم بودکه هنوزم باهاش درارتباطم .این دوستم قبلا بابرادرمن دوست بوده .من استوری گذاشتم تولدش و تبریک گفتم .یکساعت پیش زنداداشم زنگ زد هرجی ازدهنش دراومدبه من گفت .گفت خدا شناخته چجوری هستی که داری جدامیشی و زندگیت خراب میشه حقته ازبس بدذاتی الهی بدترازاین سرت بیاد من اصلا نمیدونستم جراداره اینارو میگه .گفتم چیشده چی میگی .گفت عکس اون دختر هرزه رو گذاشتی که شوهرمن ببینه که بره فالو کنه پیداش کنه زندگی من وخراب کنی .گفتم این چه حرفیه من باهاش دوستم من چکار به تو و زندگیت دارم .من نمیتونم بخاطر تو دوستی چندین سالم و قطع کنم وقتی اون تولد من استوری میزاره خب منم میزارم دیگه .گفته بروگمشو کثافت فکرکردی من مثل تواحمقم .زندگی خودت خراب شده میخوای زندگی منم خراب کنی بهش گفتم بیشعورو قطع کردم ازوقتی قطع کردم فقط دارم گریه میکنم .خیلی احساس بدبخت بودن میکنم .وقتی بهمگفت خداشناختت که زندگیت داره خراب میشه .انگاردنیاروسرم خراب شد دلم انقد شکست .