مَردی بود !
که خداوند به او پسری داد و وقتی این پسر به دو سالگی رسید ؛ پسرش وفات کرد
به خاطرس ناراحت شد ...
و پس از آن دوباره همسرش باردار شد ! و برایش پسر دیگری به دنیا آورد
و یک سال نگذشت !
که باز هم وفات کرد
و تا به الان چن نفر ؟! دو نفر وفات کرد و با دستانش آن ها را دفن کرد ...
سپس خدا به او چهار دختر روزی داد !
دختر ها بزرگ شدند ، یکی از آن ها ازدواج کرد
و هنگامی که ازدواج کرد ، به خاطرش خوشحال شد و احساس خوشبختی کرد
و ایشان هم فوت نمود و در بیست سالگی عمرش بود ... پس دفنش کرد
سپس دختر دوم ازدواج میکند ، هنگامی که دخترش ؛ بچه ای به دنیا آورد بسیار خوشحال شد ، ایشان هم فوت کرد و دفنش کرد
تا به الان ۲ دختر و ۲ پسر
و سپس دختر سوم که هنوز به سن ۲۷نرسیده بود
باز هم مریض میشود و وفات میکند و دفنش میکند
و تا الان ۳ دختر و ۲ پسر
و بعد از این همه سختی و درد تنها یک دختر براش باقی می ماند ، و در این حالت خدا یک پسر به او میدهد ، به کودکش علاقه مند میشود و این کودک رو بسیار دوست می دارد و هنوز سنش به یک نیم سال نرسیده بود ؛ که میمیرد !
و باز او هم دفن میکند...
و تا الان چند نفر دفن کرد؟ شش نفر !
سه پسر و سه دختر
میدانی این شخص چه کسی است؟
او #محمد است
پس به هر کسی که عزیزی را از دست داده میگویم : آیا تو از حضرت محمد بهتر هستی؟
همه آن ها وفات کرد
قضیه ابتلا به این معنی نیست که خدا میخواهد از تو امتحان بگیرد ؟
نه نه نه
خدا در آنچه که میگیرد و میدهد !
حکمتی دارد !