2726

ما۴ سال طبقه پایین خونشون بودیم

طبقه ک چ عرض کنم ی سویتت بدون اتاقو دسشویی ک ته پارکینگ بود

اینا انتظار دارن هیچی نگی و بخای غر بزنی انگ ناشکری بهت میچسبونن

اینا ب کنار من جرات اینکه پنجره خونمو باز کنم نداشتم 

یبار تو عمرم باز کرده بودم پدرشوهرم کله سحر امد سرک کشید رفت.من ک خودمو زدم کوچه علی چپ 

ی وقتایی شبا درو باز میزاشتیم ک خنک بشه  میخاست بره مسجد ۴ صب  میومد سرک میکشید تو خونمون🥺

دیگه شوهرم ب روش اورد پ این چ کاریه گفت خاستم ببینم بیدارین واسه نماز

اخه مومن چرا سرک میکشی🥴🥴🥴

بازم اینا ب کنار ....عادت دارن اروغ میزنن

از پله ک میومد پایین بلند بلند  اروغ میزد 

یعنی روانی شده بودم ۴ ساله ک اونجا بودم

دسشوییم ک تو حیاط بود ..کله سحر میومد مینست تو حیاط

خو پ ن دسشویی ما تو حیاطه..هنوز عقلتون نمیرسه ک تو حیاط نمونین 😭شاید کسی خاست بره دسشویی


یدفعه اینا یادم امد.ک چقدر اذیت شدم وقتی پایین بودم

گرچه  مشکلات زیاد داریم با همین پدرشوهرم

تازه اینا یادم امدن..خیلی اذیت هستیم با اخلاقاش

از همه بدترش اینه ک با رفتاراش استقلال فکری و تصمیم گیری نزاشته برا شوهرم

یعنی شوهرم کاری میخاد انجام بده نگاه دهن باباش میکنه😔

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

😥 حق داری عزیزم  نمیتونین از اونا مستقل شین ؟

بعد از اون ۴ سال رفتیم ی جایی موقت چون باردار شده بودم تحمل نداشتم دیگه اون وضعیتو

اونم طبقه بالای خودشو نداد بهمون😒

ی سال رفتیم جایی دیگه

تا اقا بالاخره راضی شد طبقه بالای خودشو بهمون بده


مستقل ن متاسفانه شوهرم کارو بار درست حسابی نداره

اگه حمایتای خانوادش نبودن همیشه زیر قسط بودیم

با وجود اذیتای پدرشوهرم هیچ وقت بهش بی احترامی نکردم 

الان ۸ ساله عروسشونم

تعجب میکنم کسی بیاد بگه با خانواده شوهرم بحثو دعوا داشتیم

همیشه هم ب خوبی یادم میکنن😁😊


2728

هیچکدوم ب بدی آخری نبود

شاید با نظرت موافق نباشم اما دشمنت نیستم           هشدار1: اگه واسه دعوا و اعصاب خورد کنی ریپلی بزنی نی نی یار رو تگ میکنم هشدار2:اگه آقایی کلا نه ریپلی بزن نه تو تاپیکام کامنت بزار. 
خیلی😢😢😢😢😢 شوهرم با ۳۳ سال سن استقلال نداره از بس بجاش تصمیم گرفته اگه بخاد دیگه خودش تصمیم بگ ...

این بده 😢


شاید با نظرت موافق نباشم اما دشمنت نیستم           هشدار1: اگه واسه دعوا و اعصاب خورد کنی ریپلی بزنی نی نی یار رو تگ میکنم هشدار2:اگه آقایی کلا نه ریپلی بزن نه تو تاپیکام کامنت بزار. 
خیلی😢😢😢😢😢 شوهرم با ۳۳ سال سن استقلال نداره از بس بجاش تصمیم گرفته اگه بخاد دیگه خودش تصمیم بگ ...

غذاتون جدا نیست؟

من این امضارو از یه کاربر برداشتم عالی بود جان مادر نمی آیی؟؟چین های پیشانی مادر به تعداددلخواهت نرسیده؟؟جان مادر......میدانی تصمیم دارم وقتی به دنیا آمدی یا حتی در دلم جوانه زدی و کلبه ی احزانم را گلستان کردی چه صدایت کنم؟(ستیا.محمد)جان مادر راستی  جایت خوب است.دلت برای نوازش های مادرانه تنگ نیست که نمی آیی؟جان مادر جان جانانم چه لذت بخش است وقتی حس میکنم تو هستی ودست روی شکمم بگذارم ..وبگویم جان مادر.عشق مادر خانه سوت وکور است نمی آیی ؟؟چه زیباست در جمع باشم وتو فریاد بزنی مامان وبگویم جان مادر خدا در نزدیکی توست؟؟؟اگر دیدی یا صدایی از او شنیدی بگو مادرم منتظر من است .اجازه بگیر وبیا به درونم تا از درونم تا وجودم و قلبم برایت آشیانه بسازم تا آرزوی عشقم برآورده شود وبابای تو شود راستی جان مادراز الان باید بگویم باید به همسرم باباجون بگی جان مادر پیشانیت را بوسیدن آرزویم شده وقتی که بدنت چند روز شسته نشده باشد و بوی شیر بدهی ولباس نوزادی به تن کنی دلم می خواهد ماچی  از بین دوابرویت بزنم وبگویم خدایا شکر .آخ که قلبم تیر میکشد به آن لحظه فکر میکنم.تنم می لرزد.من دوستت دارم حتی الان که ندارمت. من عاشقت هستم جان مادر .مرا رها نکن از این همه گریه های شبانه خسته شده ام  دیگر توانی برایم نمانده !!!!تورا میخوام جان مادر

ان شاءالله همیشه راحت و با ارامش زندگی کنین

اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم برای ارامش و سلامتی خودم و خانوادم دعاکنید                 ‌‌‌                   یاکاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی به حق اخیک الحسین
بله بابا از همون اول جدا غذا درست میکردم اونا اخلاقای بخصوص خودشونو دارن زندگی باهاشون خیلی سخت ...

آخه پس بد نیست .منم پدر شوهر و مادر شوهرم بد نیستن ولی اوایل غذامون باهم بود کلی سختی میکشیدم

بعد بازور جدا کردم الان خونه خودم میپزم طبقه بالاشونم 

من این امضارو از یه کاربر برداشتم عالی بود جان مادر نمی آیی؟؟چین های پیشانی مادر به تعداددلخواهت نرسیده؟؟جان مادر......میدانی تصمیم دارم وقتی به دنیا آمدی یا حتی در دلم جوانه زدی و کلبه ی احزانم را گلستان کردی چه صدایت کنم؟(ستیا.محمد)جان مادر راستی  جایت خوب است.دلت برای نوازش های مادرانه تنگ نیست که نمی آیی؟جان مادر جان جانانم چه لذت بخش است وقتی حس میکنم تو هستی ودست روی شکمم بگذارم ..وبگویم جان مادر.عشق مادر خانه سوت وکور است نمی آیی ؟؟چه زیباست در جمع باشم وتو فریاد بزنی مامان وبگویم جان مادر خدا در نزدیکی توست؟؟؟اگر دیدی یا صدایی از او شنیدی بگو مادرم منتظر من است .اجازه بگیر وبیا به درونم تا از درونم تا وجودم و قلبم برایت آشیانه بسازم تا آرزوی عشقم برآورده شود وبابای تو شود راستی جان مادراز الان باید بگویم باید به همسرم باباجون بگی جان مادر پیشانیت را بوسیدن آرزویم شده وقتی که بدنت چند روز شسته نشده باشد و بوی شیر بدهی ولباس نوزادی به تن کنی دلم می خواهد ماچی  از بین دوابرویت بزنم وبگویم خدایا شکر .آخ که قلبم تیر میکشد به آن لحظه فکر میکنم.تنم می لرزد.من دوستت دارم حتی الان که ندارمت. من عاشقت هستم جان مادر .مرا رها نکن از این همه گریه های شبانه خسته شده ام  دیگر توانی برایم نمانده !!!!تورا میخوام جان مادر
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730