تهران کار میکرد با یه بچه خونه پدرم موندم که اقا به کارش برسه.کل طلاهایی که پدرسوهرم خریده بود و کل طلاهای مجردیمو همون هفته اول ازدواج فروختم دادم بده بدهی.بدل خریدم انداختم که کسی غر نزنه سرش.دوسال واقعاااااا هیجی نخریدم حتی عروسی داداشش که از لحاظ مالی فشار نیاد بش.ولی دریغ از یه دستت درد نکنه.الان سالها گذشته طلاهامو خریدم خیلی زیاد خرج میکنم ولی هیچوقت یادم نمیره که قدردان نبود