وای گفتی من ۲۸ ساله دارم با همچین ادمی زندگی میکنم پیر شدم مریض شدم جز فش ودادزدن هیچی یاد نگرفته بماند که چه وعده هایی بهم میداد منم توروی خانوادم وایسادم بخاطر انتخابی گه کرده بودم بیشتر وقتها میگفتم میرم میگم .....خوردم غلط کردم ولی بخاطر دخترم سوختم وساختم الانم میخام جدا بشم ولی مبگم ابروی دخترم پیش دامادم میره مگه چقدر دیگه میخام زنده باشم
دخترم یا طلاق بگیر یا بشین زندگی کن خوردن فرص هیچ کاری باهات نمیکنه