همسرش تو کار لوازم آرایش ازم پول میخاست من اصلا کاری با اون نداشتم فقط میخاستم شماره حسابشو بگیرم بعدش بهش زنگ زدم دوستش برداشته میگه آره دستش بند خانه مامانش بعدش گفت بزار بیاد بهت زنگ میزنه خیلی آدم بیشوریه باید چه کارش کنم زنگ نزنم بهش بعد من اصلا آدم حسابش نمیکنما ولی اون خیلی پورو یعنی چی این کارش بعد زنگ زدم دختر عموشوهرم اون هروقت زنگ میزنه شام میایم من مثل خر میگم بیاین خانه ایم امروز زنگ زدم میگم چطوری اینا بعد گفت دارم میرم اولش گفت خانه ام بعد گفت دارم میرم خانه مامانم خانه تکانی خیلی ناراحت شدم بعد گفت شب با شوهرت بیاین