ومن هرشب دُعٰا ميكنم
دعا ميكنم يكي بيايد
مرا بغل كند
نذر ميكنم
موهايم را نوازش كند
من هرشب دعا ميكنم
دعا ميكنم بروم
بروم از اين جهنم
ازاين جَهَنَّمِي كه آتشش
نه تنها دامن خنده را ؛
بلكه حتي دامن خود گريه را هم گرفته است!
من نذر ميكنم!
نذر ميكنم جَهَنَّمَمْ تمام شود
اما يادم رفته من كٰافَرَمْ
يادم رفته!
دعاي كٰافَراٰنْ بي جواب است
و نذرشان بي ثواب!
من دعا ميكنم
اما يادم رفته كٰافَرَمْ....
بيتاب#