فروردین فهمیدم دست عشقم شکسته
بد جووورا یعنی بابام که گفت بعد از اینکه اب خوردم اومدم تو اتاق گریهههههههههههههههههههههههههه میکردم گریهههه
گریه
گریه
توی ماه رمضون و شبای احیا دعا میکردم بعد از ماه رمضون رقیقا روز عید
از تراس دیدمش با همون دستش که من فکر میکردم هنوز تو گچه ساکشو گرفته بود داشت میرفت 🙃🥲خوشحال شدما
ولی گفتم اقا من نشستم دارم دعا میکنم اینم سر و مر گنده😆