بچه ها من یه دختر ۴ ساله دارم و یکی هم که از تیکرم مشخصه باردارم.
این مدت انقد مسائل مختلفی تو زندگیمون پیش اومده که هردومون عصبی شدیم. البته خوب خیلیش تقصیر خودشه. اینکه یکار براش پیش اومد و نرفت. الان معازش سررسیدش رسیده و باید یکی دیگه اجاره کنه و پولش کمه و ...
حالا دیروز دعوامون شد.ما تو دعواها حتی صدامون طبقه پایین که مادرشوهرمه نمیرسه ولی دیروز تو کوچه مثل این کولی ها به داد و بیداد انداختم. انقد عصبیم کرد که اومدم تو راه پله ها نشستم گریه میکردم و مثل بید میلرزیدم. بچمم گریه میکرد بغلم کرده بود. مادرشوهرم اینا هم اومدن بیرون
معلمم خیر سرم ... همسایمون بیرون نیومد ولی حتما با خودش گفته اینی که من میشناختم چرا یهو اینطور شد مثل اراذل