من دارم با يكى اشنا ميشم جديدا
اون قصدش ازدواجه
امروز سركار با رئيسش دعواش شده بود
من بهش گفتم حواست باشه اخراجت نكنن
گفت خب اخراج كنن روزى رسون خداس و پدر زنم(رشته اى كه خونده مربوط به كاره پدره منه،قبلا هم گفته بود كاش بابات منو ميگرفت به عنوان نيرو)
ولى من تعجب كردم از اين حرفش😐😐هيچى هم نگفتم در جوابش
حس بدى گرفتم از اين حرفش
ميگم شايد خودمو نميخواد😐😐😐