اینو بگم خاطره من نیست خاطره یکی از کاربرا به اسم زهرا خانومه ولی دیگه شاید چون دوست نداشته باشه تگ نمیکنم
کلاس دوم راهنمایی ک بودم تازه گوشی خریده بودم اون موقعه تو محلمون ی پسره بود ک چندبار بهم شماره داده بود منم مینداختم اون ور اسمش حسین بود وقتی گوشی گرفتم جوگیر شدم گفتم بزار بهش زنگ بزنم ولی شمارشو نداشتم یکی از بچه های محل و فرستادم گفتم برو ب حسین بگو زهرا میگه شمارتو بده این خنگم رفته ب ی حسین دیگه که میوه فروش سرکوچمون بود گفته اونم شمارشو داده اقا ما کلی باهم حرف زدیم بعد من گفتم صدات چقدر فرق کرده کجایی و این حرفا گف میای سرکوچه ببینمت رفتم دید یا خدااااا....😨