2410
2553
عنوان

دیشب رفته بودم خونه مادرشوهرم که جاریم اومد...

| مشاهده متن کامل بحث + 5453 بازدید | 149 پست
قبول دارم حرفتو . ولی اوناهم اگه خودشون اینکارارو نمیکردن مادرشوهرم به اوناهم پول میداد. من که پول ن ...

خب که به کارایی میکنی که دوستت داره و پول میده اینم از اوناس 

💔 حاجت سختی دارم اگه حاجت بگیرم میام ریز به ریز تعریف میکنم، اگه دوس داشتید یه صلوات برام بفرستید 💚

اصلا ناراحت نباش ،با این کار می خواسته به اون نشون بده که شما خوبی، ببین اشکال نداره،فکر کن مادر خودته،یا خودتی که پیر شدی ،چی می شه مگه،اون چطور بهتون پول می ده شما هم براش جبران کن ،مطمئن باش دل اون پیر زن رو خوش کنی تو زندگیت خیرش رو می بینی ،حالا جاریت هم داره خودش رو می خوره و حرص می زنه از رابطه شما

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

مامانمم همینو گفت. گفت تو رو صاحبخونه دونسته که بهت گفته پاشو پذیرایی  کن. ولی من بهم برخورد چو ...

عزیزدل اینجا باید شما سیاست به خرج میدادی

باید همسرتو هرچی هست مثلا اسمش حسین

صدا میزدی حسین جاااااان بیا

چایی رو که برده بود میوه و شیرینی هم میبرد براشون

بعد میرفتی مینشستی کنارش با خنده و شوخی از خودت و همسرت پذیرایی میکردی

آخر شبم میگفتی واای عشقم ممنون که کمک کردی نزاشتی مامان جوون با کمر دردش دولا و راست بشه بیا ظرفا رو هم بشوریم خشک کنیم بزاریم سرجاش که مامان خسته نشه

هم همسرت راضی بود هم مادرش هم خدا

2720
بنظر من مادر شوهرت مث یه خدمتکار رفتار کرده هی دسستوور داده.. میتونست ب پسرش بگه حالا چه شوهرتون چه ...

دقیقا. فکر کنم داشت از خوشحالی میمرد. دقیقا نشسته بود رو مبل پاهاشو انداخته بود رو هم من هی پاشو بشین برا شوهرش چایی ببر. خب مگه زن خودش فلجه؟

عزیزم وقتی بهتون کمک مالی میکنه پس هواتون خیلی داره..شما هم برا این مسایل جزیی نرنجونش

مهم نیس ک یه پذیرایی هم کردی...دیگه رفت تا دو، سه ماه دیگه تا دوباره جاریت بیا.....کمک مالیه را بچسب😉🤣

منم میرم خونه مادر شوهرم اینا وقتی جاریم و خواهر شوهرم باشن کمتر کار میکنم چون من سالی دوبار میرم اونا هفته ای حداقل دو بار. اونا وقتی مشکلی مریضی چیزی دارن مادر شوهرم واسشون همه کار میکنه مثلا حتی براشون گوشت بسته بندی میکنه واسه من هیچ کار نمیکنه وقتی هم میاد خونه ام مثل مهمون از جاش بلند نمیشه

مامانمم همینو گفت. گفت تو رو صاحبخونه دونسته که بهت گفته پاشو پذیرایی  کن. ولی من بهم برخورد چو ...

به هر حال وقتی ازدواج میکنی بارها با این چالش ها رو به رو میشی دیگه نمیشه گفت خونه بابام چنین بودم و چنان بودم ... در ضمن مزد زحمتات رو اول از خدا میگیری دوم هم دل مادر همسرت رو به دست اوردی ایشونم با هدایا و کمکاشون سعی در جبران دارن و به نظر نمیاد که نمک نشناس باشن. 

هر کاری کردی بگو به خاطر خدا میکنم با خدا معامله کن حتما مزدشو میگیری عزیزم . خوشبخت باشی

تو فکرم از نی نی سایت خداحافظی کنم ... فکر کنم دیگه مناسب سن و سال و حال و هوای ما نباشه  ... حالا تا ببینیم...   
2714
دقیقا. منم از همین ناراحت شدم. آخر سر پا شدم برم تو اتاق بخوابم که لااقل ظرفاشونو خود جاریم جمع کنه ...

شما وقتی اونا هستن نرو 

اگرم اجباری شدکه موندین به شوهرتون بگید خودش پاشه یا شما به بهانه دسشویی تلفن زدن هرچی سرتون رو به چیزی گرم کنید 

شوهرتونم اگه بتونه با محبت ب مادرش بگه ک مامان میدونم مارو از خودت میدونی و با ما صمیمی اما دیگه پذیرایی چیزی از داداش خود زنشو صدا بزن من دوس ندارم زنم جلو زن داداش خم و راست بشه مهمونای دیگه قدمشون رو چشم اما اینا که خودشون صاحب خونن 

دقیقا. منم از همین ناراحت شدم. آخر سر پا شدم برم تو اتاق بخوابم که لااقل ظرفاشونو خود جاریم جمع کنه ...

جاریت میخاسته حرصت بده....در حالیکه خودش داشته حرص میخورده....اصلا به روی خودت نیار و چیزی نگو

قبول دارم حرفتو . ولی اوناهم اگه خودشون اینکارارو نمیکردن مادرشوهرم به اوناهم پول میداد. من که پول ن ...

ببین یکبار برای من این  اتفاق افتاد مادرشوهرم بهم گفت برای شوهر خواهرشوهرم جای بریزم . رفتم با اخم های توی هم یه سینی چایی ریختم آوردم تعارفش نکردم بردم گذاشتم روی میز وسط گفتم هرکی میخوره برداره خودمم یدونه برداشتم نشستم . بعد مهمونی به مادرشوهرم گفتم حساب شما با بقیه فرق داره ولی قرار نیست من برای کس دیگه بذار بردار کنم بیزحمت این چیزها رو دیگه تو جمع از من نخواید 

من اونجا بودم اونا بیخبر اومدن. بعد هم میخواستم برم تو اتاق خودمو بزنم به خواب که سریع پا شدن رفتن. ...

کاش منم یه مادر شوهر مثل تونصیبم میشد احترامشو نگهدار بهتم پول میده سریع پولو ازش میگیری 

منم عروساخری هستم مادرشوهر منم دقیقا مثل مادرشوهر شماست یه بدی هایی داره یه خوبی هایی داره نمیگم همی ...

شوهر من دیشب اصلا متوجه قضیه نبود. وقتی داداشش رفت گفتم چرا زن داداشت اینجوریه و این چه طرز رفتاره. از مادرشم غیرمستقیم گله کردم. دیگه امروزم که زنگ زده بود دوباره معذرت خواهی کرد که دیشب بهت بد گذشت و ...

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز