2726
عنوان

دیشب رفته بودم خونه مادرشوهرم که جاریم اومد...

| مشاهده متن کامل بحث + 5495 بازدید | 149 پست
ببینید محبتی که به شما میکنه به اونا نمیکنه  مادرشوهرتون شمارو از خودش دیده ک گفته شما حق داشت ...

دقیقا. منم از همین ناراحت شدم. آخر سر پا شدم برم تو اتاق بخوابم که لااقل ظرفاشونو خود جاریم جمع کنه بشوره که سریع اونام بلند شدن خدافظی کردن و ظرفا افتاد گردن من. نمیدونی با چه حرصی شستمشون

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

به نظرم مادرشوهرت  دوست داره و تحویلت گرفته،جاریتم بیشعوره😂از این به بعد قبل از اینکه مادر شوهرت بگه چایی بریز و میوه بیار  

مادر شوهر و پدر شوهر من با هر کودوم از عروساشون راحت باشن کارارو به اون میگن😁یه مدت منو خیلی دوس داشتن فقط از دست من چایی میگرفتن جاریام از حسودی میترکیدن

زندگیم روز به روز داره بهتر و شاد تر میشه😍خوشبختی و خوشحالی من ابدیه😊
2728

اصصلا ناراحت نشو

توکه میدونی زن خوبیه

شما رو هم دوس داره

عین دخترش با شما رفتار کرده

شما هم عین مادرت بدون

نذار شیطون توی دلت رو کدر کنه با این القا که کار بدی کرده مادرشوهرت

خوب بمون همیشه 

برای شادی روح همه ی درگذشتگان و مادرم صلوات...اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم و فرجنا بهم
مامانمم همینو گفت. گفت تو رو صاحبخونه دونسته که بهت گفته پاشو پذیرایی  کن. ولی من بهم برخورد چو ...

زندگی متاهلی با خونه بابا فرق داره عزیزم. 

✨دیشب شاهد بحث بین 2 نفر بودم و یکیشون گفت : تو انقدر خودتو نمیبینی که حتی از ظرف بیسکویت روی میز شکسته هاشو برمیداری میگی سالماش باشه برای بقیه.. خواستم بهت بگم حواست اول از همه به خودت باشه، فداکاریهایی که میکنی مرز داره.. اگر از مرزش رد بشی هم خودت رو ازار میده هم بقیه رو.... خودت رو فراموش نکن تو در نهایت فقط خودت رو داری✨.📍📍📍📍📍📍اگر موافق کشتار و ازار حیوانات و مخالف حامی حیوانات هستی اصلا نه من رو ریپلای کن نه سعی کن قانعم کنی وقت من با ارزش تر از همکلام شدن باتوست 🤫📍📍📍📍📍📍عظمت یک ملت و پیشرفت اخلاقی آن را میتوان از نحوه ی برخورد انها با حیوانات قضاوت کرد  «گاندی» 
دیگه واقعا بهم برخورد که چرا من باید برم برا برادر شوهرم چایی بریزم بیارم و زنش همونجا کنارش عین پاد ...

یه کم زیاده روی کرده مادرشوهرت چون تو به هر حال دخترش نیستی بیشتر باید به شوهرت میگفت پاشه بشینه چون میگی خودشم توان حرکتی زیاد نداره. 

ولی خواسته نشون بده با تو صمیمیه. جاریتم احتمالا رفته خونه حرص خورده که چرا با تو اینجوره.

بعدم به این فک کن که جاریت واقعا مهمونه تا حالا اومده خونه مادرشوهرت بخوابه؟ اما تو خوابیدی پس این پالس رو دادی که راحت و صمیمی هستی. 

ازونورم اونهمه پول میده و دلش می خواد خوب بگردی پس مث خیلی مادرشوهرا بدجنس نیست.

زیاد سخت نگیر. ولی اگه رو جاریت حساسی سعی کن قبلش با شوهرت هماهنگ کنی بیشتر اون کار کنه 

والا  ما مادرشوهرمون  تاحالا ی هل پوچ ازش ندیدیم   کلی هم ماروتیغ  زدن پول ازمون ...

اره به هدا ماها چیا که ندیدیم و همیشه دهن بستیم و جیک هم نزدیم 

گل پسرمن ۸ سالشه خداجونم ازالان دعا میکنم یک عروس خوب و نجیب و پاکدامن نصیبم کنی امین😉😉😉

خانمی اصلا از مادرشوهرت ناراحت نشو . هم می خواسته صمیمیتشو با شما نشون جاریت بده هم حالیش کنه شما کار می کنی اون انگار مهمونی که ازش توقع نمی ره . یا شاید با شما راحت تر بوده . به نظر من که خیلی مادرشوهر ماهیه قدرشو بدون . به خدا اگه مادرشوهر و هم عروسای ما رو می دیدی تا مغز استخونت درک می کردی که چی می گیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. *با احترام درخواست دوستی رو نمی پذیرم*دوستان لطفا تاپیکم رو بخونین 🌹مهربون می شه واسه مامانم یه صلوات بفرستی ؟🙏🦋
ولش کن اون جاری که سالی یه بار میبینیش، اون موقعی که پول میگیرین که خوشحالی. البته ناراحت نشی از حرف ...

قبول دارم حرفتو . ولی اوناهم اگه خودشون اینکارارو نمیکردن مادرشوهرم به اوناهم پول میداد. من که پول نمیگیرم که بجاش کلفتیشونو بکنم

مطمئنی مادرشوهرم رفتارش ایرادی نداشته؟


بنظر من مادر شوهرت مث یه خدمتکار رفتار کرده هی دسستوور داده.. میتونست ب پسرش بگه حالا چه شوهرتون چه برادرش ک برن میوه چای بیارن... مگه جاریتون پرنسس بوده ک نشسته فقط پذیرایی شده!!!  چقد حالا تا دلش بت خندیده😨

هر وقت جاریتون اونحاس شما نرین بهانه بیار...

من اونجا بودم اونا بیخبر اومدن. بعد هم میخواستم برم تو اتاق خودمو بزنم به خواب که سریع پا شدن رفتن. بنظرت مشکل از مادرشوهرمه یا جاریم؟

منم عروساخری هستم مادرشوهر منم دقیقا مثل مادرشوهر شماست یه بدی هایی داره یه خوبی هایی داره نمیگم همیشه باهام خوب بوده یا بد ولی خب به هر حال ... اوایل منم دقیقا مشکل شما رو داشتم جاری هام که میومدن مادرشوهرم به من میگفت ولی خب من میدونستم که مادرشوهرم از بدجنسیش نیس بلکه با من احساس راحتی بیشتری داره و یجورایی هم امین میدونه چون حرفاشو چیرای قایمکیشو به من میگه , الان چون خونه خودمم و کمتر میرم خب این چیزا کمتر شده اتفاقا منم مثل شما به شوهرم گله کردم و اونم خودش همیشه سعی میکرد کمک کنه بهم یا حتی یه وقتایی من پاشدم یه کاری بکنم خودش میگه با صدایبلند که عزیزم تو خسته شدی همش تو اوردی و بردی که بیا بشین بقیه هم یه تکونی به خودشون بدن !

اره به هدا ماها چیا که ندیدیم و همیشه دهن بستیم و جیک هم نزدیم 

بخدااا دیگه طفلک‌ماهیانه کلی کمک مالی میده بهشون  ک برید خوش بگذرونید رو نمیبنن   ی لیوان شستن و میوه شیتن و میبینن خدایا ماچقدرخوب و صبوریم😖😕😞

بعضیهارونمیشه قانع کرد باید ب نفهمیشون احترام  گذاشت 🙂😏
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
2687