2733
2734
عنوان

بلاخره حرف دلمو به کسی که دوسش دارم زدم+اسکرین شات

| مشاهده متن کامل بحث + 222728 بازدید | 2340 پست

اون ۲۱؟ تو ۲۵؟😐 با برعکس‌گفتی

کسی که طرز فکرش با شما متفاوت است، دشمنت نیست، فقط انسان دیگریست . 🌱💚🌈 توضیح دادن نشانه ضعفه. شما هروقت سعی میکنید چیزی رو بیشتر توضیح بدید، بیشتر ضعیفید. پس قدرت در اینه که راجع به هیچ چیز، هیچ توضیحی ندید، هیچوقت.😊 دوستان:😂😂منظور مهران مدیری این نبود ک موقع تبادل نظر برای همدیگه توضیح ندین. منظورش این بود ک اگ یه راهی رو انتخاب کردی و مطمئن بودی درسته و دیگران همش میخواستن منصرفت کنن، بهشون توضیح نده.تو راه خودتو برو، اونا نتیجه رو میبینن، و میفهمن ک تو انتخاب درستی داشتی


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

چه جسارتی😦

چه ام زود قبول کرد😂

و پس از اندوه هایمان همچون بهار زنده خواهیم شد گویی که انگار هرگز مزه ی تلخی را نچشیده ایم....! 🔮🍂             اون که جدا میکنه عطر نیست مغز توعه.🧠  اینا که میگی حقیقت نیست فرض توعه.   تو به چیزی که به نفعت باشه ایمان داری دو دفعه صبر اومده برگرد بری نقض توعه☻️🧡     یه زندگی از تو طلب کارم.  آیینه ها میگن افسردگی دارم.  روزای خوبی نیست درگیر و دلگیرم.   با این همه رویا از زندگی سیرم     از آدما خستم از همه ترسیدم.    تو منو کی کشتی که من نفهمیدم؟     
2738

خیلی خوب جوابت داد تحویل گرفت چه شهامتی داشتی

مگه نگفت در مغازه هست پس۱۵ساعت هم که کارکنه وسطش میتونه با طرف مقابلش چت کنه و کار دست خوذشه میتونه بیرون بره چرا میگه شرایطم خاصه

این کاربری دست پونصد شونصد نفر است.  

حس می کنم تو اینده خیلی به خاطر این موضوع ازت آتو میگیره 😓

اولیش همین کار کردنت 

وقتی ابراز علاقه از طرف تو باشه مجبووری قبول کنی 

مالـفیسـنت :                                     Maleficent یا مـالفیسِـنت ؛ ملکه قلمرو جادویی مـوزر || یک پری جوان با دو بال بزرگ وزیـبا💫            "اِستِفان ، جوانک روستایی جاه طلبی که درجنگلی در دور دست ها، مالفیسنت را می یابد و به او کمک می کند ... و این ، آغاز یک رابطه احساسی میان یک پری و انســـان می شود؛  غافل از آنکه، استفان ،در اندیشه رسیدن به تاج وتخت پادشاهی بود. که شرط آن ،بال های زیبای مالفیسنت بود (زیرا شاه مالفیسنت را بسیار قدرتمند میدانست و به دنبال نابودی او بود ...)                        شب هنگام ، مالفیسنت ، استفان را دید ؛ با خوشحالی به سمتش پرید ، بال هــایش را بست و سرش را بر شانه ی او گذاشـت و لبخند زنان به خواب رفــت.                     سحرگاه چشمانش را باز کرد ، استفان را ندید ؛ خواست دنبالش بگردد ، امـا زمین خورد ؛ بالــــهایش نبود ... استفان بالهایش را بریده بود ... وآن روز تبدیل شد به پری شرور ... او شرور نبود ... انسانها او را مالیفسنت کردند.. " اگه دوست داشتید حرفی بهم بگید، اینجا بنویسید 👇   https://abzarek.ir/service-p/msg/839149
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز