تاپیک قبلیام
دیشب دیدم
از خواب پریدم اومدم تعریف کردم
دوباره خابیدم دیدم رفتیم خانوادگی کیش
کوهای بزرگ داشت
یه لشکر دوباره داره از دور میاد ، ولی کیش سرباز زیاد داشت
رفتن به جنگشون
ولی دوستم لابه لای اون جمعیت گم کرده بودم
ترس همه وجودم گرفته بود ولی خداروشکر پیدا شد
سوار ماشین شدیم و فرار