من
زندگی غمکده ای بیش نبود کار ما جز غم و تشویش نبود
به کدام خاطره اش دل خوش کنم که کدامش نیش نبود
درد نام دیگر من است
حیف است که توباشی و مرا غم ببرد
تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را
چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را
عشق آن نیست که یک دل به صد یار دهی
عشق آنست که صد دل به یک یار دهی
رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز / صد سال اگر درس بخوانی همه هیچ است
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
آمدی جانم ب قربانت ولی حالا چرا ؟!
میگن هیچ عشقی تو دنیا مثل عشق اولی نیست
این نیز بگذرد........زمانی ک غیر ممکن ممکن میشود....
🙂
تو ک چال داری رو گونت شدم عاشق و دیونت
من ،تو ینی کار دنیا صده
مثلا روم زوم کنی بومبوم‌کنهذقلبم
مزدیکتر از رگممم چجوری بت بگم
چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه انم ک زبونی کشم از چرخ فلک
چه ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
مگر دشمن کند کاری که من با جان خود کردم
طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
غلط میگفت خودم را کشته و درمان خود کردم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
