2726
عنوان

یه سوال درباره سریال دلدادگان اونایی ک دیدنش

| مشاهده متن کامل بحث + 956 بازدید | 65 پست

حال ندارم توصیح بدم.توصیه منم عین بقیه اینه که خودت ببین😂😂

😡وقتی مخاطبم تو نیستی ،تحت هیچ شرایطی ریپلای نکن که بخوای افکار پوسیده خودت رو به زور تو مغز من بچپونی،چون اینقدر لجباز هستم که تا ته دنیا باهات کل کل کنم،حتی اگر به قیمت حذف کاربری جفتمون تموم شه..پس وقتی جوابمو بده که فقط مخاطب حرفم تویی.تاماااااام😡

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

خودت نگاه کن ما بگیم دیگه جذابیتی نداره  ولی امیر و ارغوان نمیتونن با هم ازدواج کنن چون خاهربر ...

تهش مشخص شد نیستن امیر پسر واقعی افسانه و ارغوان دختر واقعی مالک بود

دیگه هیچی برام اهمیت نداره🙃😏

چون اونشبی که شوهر افسانه میمیره مالک فکر میکنه افسانه هم مرده

برای همین بچشو میاره پیش خودش بزرگش میکنه. 

از اون طرفم افسانه فکر میکنه بچش مرده و مالک رو مقصر مرگ پسرش میدونه

بر سرِ تربتِ ما چون گذری همّت خواه/که زیارتگَهِ رِندانِ جهان خواهد بود
2728

ببین افسانه میخاد انتقام بگیره امیرپسر افسانس ارغوانم دختر مالک تواتش سوزی مالک امیرو برمیداره بزرگ میکنه افسانه هم دختراونارو توبیمارستان میدزده بعد افسانه تواتش سوزیه میسوزه میره خارج عمل میکنه بخاطر همین هس ک مالک نمیشناستش

دًٌٌٍَُِِّْلًٌٍَُِگًٍَُِیًٍََُِرًٌٍَُِمًٍٍَُِ اًٌٍَُِزًٍَُِ کًًٍََُِسًٌٍَُِيًٍَُِ کًٌٍَُِهًٍَُ مًٌٍَُِراًٍَُِ غًٍَُِرًٍَُقًًٍُْ خًٌٍٍَُِْوًٌٍَُِْدًٍَِشًٍَُّ کًٍَُِْرًٍَِدًٍَ اًٍَِْمًٍَٓاًٌُ نًٌٍُْْجٍَُْاًٍُْتٍَُِْمًٍُْ نًٍَُْدًٍُّْاًٍَُدًٍَْٓ:)

خونه فرزانه آتیش میگیره فرار میکنن بدون بچه فک میکنن بچه مرده . بعد مالک نجاتش میده بزرگش میکنه . ارغوانم هاتف تیر میزنه میره تو کما آخرش با کمای ارغوان فیلم تموم میشه دیگه ازدواج نکردن 

 یه مامان شاد و پرانرژی که جز شادی و ارامش پسرم چیز دیگه ای مهم نیست ، خونه بهم ریخته مرتب میشه ، چای سرد شده رو میشه عوض کرد ، غذای یخ شده رو میشه داغش کرد، ظرفای نشسته بالاخره شسته میشن اما دیگه بچه هامون 1ساله یا 2ساله یا 3 ساله و ... نمیشن پس از لحظه به لحظه بزرگ شدنش لذت میبرم و سخت نمیگیرم پسر کوچولوی من مامان عاشقته  
خودت نگاه کن ما بگیم دیگه جذابیتی نداره  ولی امیر و ارغوان نمیتونن با هم ازدواج کنن چون خاهربر ...

نه خواهر برادر نبودن ارغوان دختر مالکه که افسانه دزدیده بوده امیرم پسر افسانست که فکر میکرد تو آتیش سوخته

به جایِ انگلیسی و آلمانی و فرانسه، برید زَبونِ آدمِ زَبون نَفَهم را یاد بِگیرید دُرسته سَخت تره ولی این روزا کاربُردی تَره✌  

امیر پسره افسانه و نادره. افسانه فکر میکنه پسرش تو آتش سوزی مرده ولی مالک نجاتش داده و با مرضیه بزرگش کرده. ارغوان دختر مالک و مرضیس یه وقتی کوچیک بوده افسانه از اونا میدزدتش

دخترای عزیز گروه نماز دارم واتساپ 🌺🌺🌺یک شمالی اصل(گیلانی_مازندرانی)  عاشق کشورمم💙   افتخار میکنم که دختر روستام🕊  یه روز تو دل تابستون،سیل میبارید از آسمون،توی اون بارون،دختری به دنیا اومد،که اسمش شد وارش،وارشی که سابقه نداشت وسط تابستون اونطور بباره،من اون دخترم،دختر اون بارون،وارش آسمون...به دنیا اومدنم معجزه بود،به قول مارجانم خودِ خودِ وارش بود💜💜💜هیچ وقت به قدرت خداوند شک نکن🤗 🚫آقایون لطفا نه لایک کنن نه ریپلای کنن و نه در تاپیک هام شرکت کنن🚫 با تشکر
خودت نگاه کن ما بگیم دیگه جذابیتی نداره  ولی امیر و ارغوان نمیتونن با هم ازدواج کنن چون خاهربر ...

نه بابا امیر پسر فرزانه ست ارغوانم دختر مالک

 یه مامان شاد و پرانرژی که جز شادی و ارامش پسرم چیز دیگه ای مهم نیست ، خونه بهم ریخته مرتب میشه ، چای سرد شده رو میشه عوض کرد ، غذای یخ شده رو میشه داغش کرد، ظرفای نشسته بالاخره شسته میشن اما دیگه بچه هامون 1ساله یا 2ساله یا 3 ساله و ... نمیشن پس از لحظه به لحظه بزرگ شدنش لذت میبرم و سخت نمیگیرم پسر کوچولوی من مامان عاشقته  

شوهر افسانه (زنیکه کینه ای🤨) خلافکاره پلیسا دنبالشن اتفاقی خونه اتیش میگیره هم افسانه کینه شتری هم خواهرش میسوزن ولی افسانه فقط صورتش میسوزه ولی میتونه فرار کنه خواهرش نه میمیره همون جا بچه رو هم افسانه جا میذارن مالک پیداش میکنه بزرگش میکنه چون افسانه ایکبیری دختر خال به دست مالک رو 😂😂(ارغوانو میگم) دزدیده چون فک میکنه که بچش تو اتیشا مرده و میخواد انتقام بگیره افسانه همون فرزانه اس


کسی جز استارتر منو ریپلای نکنه ....اگه دلتون بحث میخواد یه تاپیک جدا بزنید تگم کنید میام اونجا حسابی از خجالتتون درمیام...گاهی جواب مزخرفات بعضیارو نمیدم ...من همون آدمیم که نه تحصیلات نه معدل الفم تاثیری روی حرف زدنم نذاشته حرفمو رک میزنم حق میزنم میخواد خوشت بیاد میخواد بدت بیاد پشت این کاربری یه آدم بی آزار نشسته که اگه خیلی اذیتش کنید بیفته سر لج باید سفره صلوات پهن کنید تا کوتاه بیاد....اگه ارجاعت دادم به امضام یعنی  نه تنها حوصله یاوه گویاتو ندارم بلکه به هیچ جای مبارکمم حسابت نمی کنم ....سعی کن زیاد به پر و بال من نپیچی من اعصاب ندارم یهو میزنم کتلتت میکنم به خود میای میبینی کتلت شدی ...حسن ختام اینکه تضمین میکنم من بی حوصله ترین ادمی هستم که توی عمرتون دیدید...
خودت نگاه کن ما بگیم دیگه جذابیتی نداره  ولی امیر و ارغوان نمیتونن با هم ازدواج کنن چون خاهربر ...

نه نیستن فقط پدرو مادراشون جا به جا شده

دخترای عزیز گروه نماز دارم واتساپ 🌺🌺🌺یک شمالی اصل(گیلانی_مازندرانی)  عاشق کشورمم💙   افتخار میکنم که دختر روستام🕊  یه روز تو دل تابستون،سیل میبارید از آسمون،توی اون بارون،دختری به دنیا اومد،که اسمش شد وارش،وارشی که سابقه نداشت وسط تابستون اونطور بباره،من اون دخترم،دختر اون بارون،وارش آسمون...به دنیا اومدنم معجزه بود،به قول مارجانم خودِ خودِ وارش بود💜💜💜هیچ وقت به قدرت خداوند شک نکن🤗 🚫آقایون لطفا نه لایک کنن نه ریپلای کنن و نه در تاپیک هام شرکت کنن🚫 با تشکر
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730