به نظرم اول مشکلت رو حل کن و بعد به فکر دومی باش
اینطوری دو روز دیگه بزرگ بشه میگه شما بین ما فرق گذاشتین و ال و بل و اینکه به بچه بعدی هم ظلم میکنی چون میخوایی مثل اولی نشه تا جایی که نباید به خودت وابسته اش میکنی و این به ضررش تموم میشه
...
محیط خونه رو تغییر بده مثلا صبح که بیدار شد خواست بره اونجا بهش بگو باشه عزیزم مراقب خودت باش منم میخوام برم پارک قدم بزنم.
یا اگه واسه غذا خواست بره پیششون بگو ااا میخوایی بری باشه برو من میخوام واسه خودمون فلان چیز(غذای مورد علاقش)رو بذارم.
بهش نگو نرو که لج کنه خودت محیط رو یه طوری تغییر بده که دلش بمونه پیش تو...
مثلا چندتا برمامه کودک جدید دانلود کن بریز رو فلش وقتی داشت میرفت واسه خودت تنقلات بیار بشین پای تلوزیون اون برنامه کودکارو بذار....
تو خونه بهش آزادی عمل بیشتری بهش بده نظرس رو بپرس راجب لباس غذا تفریح....یکم بیشتر واسش وقت بذار
مطمئن باش این کارا به مرور جواب میده
اره عزیزم یعنی پسره اصلا باباشو نمیشناخت فکر میکرد پدربزرگش باباشه انقدر وابسته بود،اینا حدودا ۳ سال اختلاف سنیشونه تا دختره یکم بزرگ شد که بازی کردن حالیش شد پسره دیگه بیخیال بابابزرگش اینا شد،هی مادره بش نیگفت اجی دوست داره مواظب اجی باش و با اجی بازی کن دیگه از سرش افتاد
قربونت برم.چند دلیل داشتم واسه کارم.
اول اینکه تاثیر منفی رو تربیت بچه میذارن.عادت دارن شوخیهای جنسی کنن و فحش های زشت بدن.
دوم بهداشت.بارها دیدم یواشکی از من دهن بچمو میبوسن و چندبار بچم ازشون ویروس گرفته.
سوم اینکه بچم هوایی میشه و تو خونه بند نمیشه.
چهارم اینکه دیگه اون برش رو نخواهم داشت برای مدیریت رفتارهاش.
چندسالشه
بچه بزرگ بشه از نوجوانی به بعد میره دنباله دوستاش و اهداف و زندگی خودش، ولی خوب بچه رو برای تربیت درست و نگه داشتن از آسیب‌ها نباید داد به کسی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
