دچار خود سرزنشی شدم همش میگم کاش صبوری میکردم ولی اون موقع ها حس میکردم کارهاش منطقی نیس مثلا توقع داشت هفته که هفت روزه هشت روز اونجا باشیم یا وقتی تو جمع اونا بودیم همش درگیر اونا بود یا هروقت دعوا میشد میشست دونه دونه اتفاق های گذشته رو میاورد وسط سطح خانوادش بالاتر از ما بود سرکوفت زیاد میزد
آخرم با خانوادش بدون رضایت من خونه رو خالی کردن بدون پایین باباش گفت اینجا منم به غرورم اون موقع برخورد نرفتم و درگیر دادگاه شدیم و پلیس و پلیس بازی
موقع طلاق گفت جدا نشیم ولی چون سابقه کینه ورزی شو میدونستم باز مدام میگه چرا اینکارها رو کردی و کار خودش و نمی دید که بخاطر اینکه اون استارت خالی کردن خونه رو زد .
حالا مداااااام دچار سرکوفت زنی خودم شدم
مخصوصا الان که نزدیک ازدواج مجددم هست خیلی بیشتر درگیر گذشته ای کاش هام و حسرت گذشته شدم
نمیدونم برم برگردم یا زندگی جدید شروع کنم این آقا نسبت به شرایط الانم و طلاقم و سنم خیلی مناسب هست ولی نسبت به موقعیت شوهر قبلیم نه