ما و خواهرشوهرم اینا زیاد رفتو امد داریم دوستیم باهم
زیاد این ور اون ور میریم باهمو پایه ان اینو کفتم که بدونید روابطمون چجوره
دیروز پدرشوهرم اینا گوسفند قربونی کرده بودن ظهر سر سفره من وسط همسرم و پدرشوهرم نشسته بودم رو به روم خواهرشوهرم و شوهرش بودن
بعد من ی گوشت استخون دار تو خورشتم بود ب همسرم گفتم میخوری گفت نه بعد من بشقاب خورشتمو گرفتم سمت خواهرشوهرم و شوهرش گفتم میخورید؟شوهر خواهرشوهرم گفت اره از دستم گرفت
پدرشوهرم رفته ب همسرم گفته چرا زنت گوشتو داد ب شوهر خواهرت؟مگ اون خودش زن نداره بهش گوشت و یکی ببینه حرف میشه چیز دگ برداشت میشه و ازاین حزفا شوهرمم کلی بامن دعوا کرد...من کار بدی کردم؟!بخدا که من منظوری نداشتم اونا رو ب روم بودن شوهرم نخورد گفتم یهو فک میکنن دست خورده اس میریزن دور حیفه