آنها شاید قدرت والدگری را به نمایش گذاشته باشند، اما آنچه فرزندان را میسازد نیروهای بسیاری هستند که بچهها با آنها بزرگ میشوند، نیروهایی که غالباً در هم تنیدهاند: ژنها، همبازیها و فرهنگ. بهاینترتیب، دانستنِ اینکه کدام نیروها در ساخت آیندۀ کودک مؤثرند سخت است.
برای سردرآوردن از اینهمه نیروی تأثیرگذار، میلیونها کودک مورد مطالعه قرار گرفتهاند. این مطالعات زندگی دوقلوهای همسان، دوقلوهای غیرهمسان، خواهر و برادرهای معمولی که با هم بزرگ شدهاند یا به فرزندخواندگی پذیرفته و جدا از هم بزرگ شدهاند را دنبال کرده است. بزرگشدن در یک خانه بچهها را در میزان موفقیت، شادی، استقلال عمل و یا خصوصیات دیگرشان آنقدرها به هم شبیه نمیکند.
به عبارت دیگر، فرض کنید شما را بهمحض تولد از پدر و مادرتان گرفته باشند و داده باشند به همسایۀ سمت چپی که بزرگتان کند و برادر یا خواهرتان را هم به همسایۀ سمت راستی سپرده باشند. در کل، رخداد چنین حالتی شما را نسبت به حالتی که با هم زیر یک سقف بزرگ شدهاید به هم شبیهتر یا از هم متفاوتتر نمیکرد.
از طرفی، این یافتهها باورنکردنی به نظر میرسند. به این فکر کنید که پدر و مادرها از یک خانه تا خانۀ دیگر چقدر با هم فرق دارند، هر چند وقت یک بار جروبحثشان میشود، آیا زیادی به بچه سخت میگیرند و در کارهایش دقیق میشوند، یا بچه را غرق در عشق و محبت خود میکنند و لوس بار میآورند. حتماً از فکرتان میگذرد که اینها اگر هم کماهمیت باشند، آنقدری مهم هستند که باعث شباهت بیشتر بچههایی باشند که در یک خانه بودهاند، در مقایسه با آنهایی که جدا از هم بزرگ شدهاند. اما اینطور نیست.
در سال ۲۰۱۵، یک فرا تحلیل -یعنی مطالعهای که مطالعات بیشماری را تحلیل میکند- این الگو را از میان هزاران تحقیق صورتپذیرفته در زندگی ۱۴ میلیون جفت دوقلو در ۳۹ کشور کشف کرد. با سنجش بیش از ۱۷ هزار نتیجه، محققان نتیجهگیری کردند که تکتک نتایجْ موروثی هستند. ژنها بر آیندۀ کودکان تأثیر میگذارند، اما ژنها پاسخگوی همهچیز نبودند. محیط هم مهم بود، اما کافی نبود برای شبیهشدن آیندۀ بچههایی که در یک خانه بزرگ میشدند.
بعضی از مردم با نگاه به این یافتهها نتیجه گرفتهاند که والدگری مهم نیست، و شما بدون درنظرگرفتن اینکه چه کسی بزرگتان کرده همانی میشدید که امروز هستید.
از طرف دیگر -یا درواقع باید بگویم از طرفهای دیگر، چراکه توضیحات زیادی هست-، وقتی به این فکر کنید که چطور همان پدر یا مادر میتواند هر فرزندش را یکجور تربیت کند، میبینید که این یافتهها خیلی هم عجیب نیستند. برای مثال، راه و چاه مشخصکردنهای مادری برای دخترانش، از نظر یک خواهر، ممکن است مفید باشد و از نظر خواهر دیگر سرکوبکننده. پرسوجوهای پدر و مادر دربارۀ دوستان فرزندانشان برای پسری نشانۀ توجه پدر و مادرش به اوست و برای برادرش نشانۀ فضولی آنها. طلاق برای یک بچه ممکن است مصیبت باشد و برای خواهرش موهبت.
اتفاقی یکسان و تجربههایی متفاوت.