میگه چون شوهرت برا دیدن مادرش مجبور نیس از شهر دیگه بیاد اینجا😑
در حالی که برادرشوهرم یه ماه تو شهر ما کار داشت زن و بچش رو آورد تو یکی از طبقه های مادرشوهرم باشن آخر هفته گفت دارم میرم دیگه خسته شدم😑😑😑
خیلی با حاله این بشر
ینی عاشق منطق اش شدم
خدام نمیتونه این بنده هاشو راضی نگه داره
نفهمیدم چی نوشتی ببخشید اسی
😂بنظرم خوشبحال اون ک دوره
توجه
توجه
کسی دور و برش دیده کسی مردمک چشمش لرزش داشته باشه پسر چهار ماهم مبتلاست
بگو اره خیلی خوبه منکه راضیم تا بسوزه از حسادت
بگو بیا جامونوعوض کنیم خو🙄
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
