2726
عنوان

۲۴ ساعت دارم بهش فکر میکنم😪

108 بازدید | 4 پست

وفتی ۸ سالم بود رفتیم جمکران با بچه های هییت بابام چون مسئول بود مارو هم برد با یکی از دوستای بابام و زنو بچش بقیه همه پسر بودن 

بعد ی پسره بود خیلی شبیه من بود همه ب من میگفتن داداشمه ب اونم میگفتن ما خواهرشم ما هم از خجالت اب میشدیم خالاصه تا اخر سفر هی گفتن 

بعد ک اومدیم من خیلی از پسره خوشم اومد بچه بودم دیگه شبو روزم شد بعد چند سال فراموشش کردم.....

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

بعد ازسال ها رفتیم هییت پسره رو دیدم خیلی خوشگل شده بود خیلی تغییر کرده بود باز ازش خوشم اومد ولی فکر کنم حتی منو یادش نی 

بابام همش تو خونه ازش تعریف میکنه میگه اندازه بچم دوسش دارم اونم میگه اندازه بابام دوست داره بابامو تصویرش محو همش تو ذهنمه همش دارم بهش فکر میکنم کلی سوال ازش تو ذهنمه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز