همسایه بغلیمون، باباشونم با پدر بزرگ مادربزرگه زندگی میکنه ولی معمولا خونه نیست و بیرونه مسئولیت بیشتر با مامان بزرگست، هر کی رو هم ببینه غر بچه ها رو میزنه که خستش کردن و این حرفا
رَبِّ لا تَذَرْني فَرْداً وَ اَنْتَ خَيْرُالْوارثين🙏
آره، دو تان یه پسر یه دختر، دختره بزرگتره و عاقلتر، پسره کوچیکتره و شیطون، مامان بزرگه وسواس داره دختره رو هم بکار میگیره، میشینه جلوشون از بدیای مامانشون میگه
رَبِّ لا تَذَرْني فَرْداً وَ اَنْتَ خَيْرُالْوارثين🙏
نمیبینن مامانشونو دیگه، مامانه رفته پی زندگیش، دختره کلاس سوم چهارم باید باشه پسره احتمالا امسال دوم، مامان بزرگه میگه پسرم زن بگیره پسره رو میدم ببره ولی دختره رو نگه میدارم چون شرایط جامعه بده، ولی بنظر من میخاد نگه داره کمک حالش باشه کار بکشه ازش
رَبِّ لا تَذَرْني فَرْداً وَ اَنْتَ خَيْرُالْوارثين🙏