2703
2553

بچه ها ما یه فامیلی داریم الان 90سالشه 

میگه وقتی جوون بوده یعنی حدود 14 ساله شوهرش میدن 

خانواده شوهرش پر جمعیت بودن 

دختر هم نداشتن 

همه کارها گردن این طفلک بوده 

میگه هر روز اندازه سی نفر ظرف بوده فکر کن صبح ظهر شب 

ادامش پست بعد


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نصفه شبی زود بگو دیگ

در سرم دختر پیری عصبی می رقصد‌‌‌‌‌‌‌‌‌                            شهر بر روی سر من عربی می رقصد                              این جهان با همه دغدغه هایش دارد                           روی یک جمجه یک وجبی می لرزد
2720

نگو میترسم تازه خواب بد دیدم نتونستم دوباره بخوابم

نفرین به عشق و عاشقی نفرین به بخت و سرنوشت به اون نگاه که عشقتو تو سرنوشت من نوشت نفرین به من نفرین به تو نفرین به عشق من و تو به ساده بودن منو به اون دل سیاه تو

عروس بله رو میگی یا واست فرش قرمز بندازم

من همون دختری هستم که تو ۱۶ سالگی بهش تجاوز شد........مامان چرا به من باور نداری؟مگه دست خودم بود بهم تجاوز شد.......میدونم از اینکه منو به دنیا اوردی پشیمونی.........من عامل تمام بدبختیای تو هستم.........میدونم داداش دوقلومو بیشتر از من دوست داری.......مامان چرا منو مجبور کردی به خاطر تو تاپیک بزنم و چند کاربر بهم توهین کنن......ولی یه ذره منو تحمل کن قول میدم تنهات میذارم که راحت شی.......مامان چرا وقتی من مجرد بودم منو مجبور کردی بی بی چک بذارم فقط به خاطر اون حرف فالگیر........با اینکه منو دوست نداری ولی یه تار موی تورو با دنیا عوض نمیکنم......فقط قول بده به خاطر من گریه نکنی چون من تو این دنیا مسافرم......اگه مردم بیا این امضا رو بخون تا بفهمی من قصدم ناراحت کردن تو نبود کاشکی میتونستم بهت بگم چه قدر دوست دارم ولی تو به من شک میکنی به من اعتماد نداری.......
2714
عروس بله رو میگی یا واست فرش قرمز بندازم

زیر لفظی میخواد

در سرم دختر پیری عصبی می رقصد‌‌‌‌‌‌‌‌‌                            شهر بر روی سر من عربی می رقصد                              این جهان با همه دغدغه هایش دارد                           روی یک جمجه یک وجبی می لرزد

میگه من یکماه اینکارها رو کردم جوری که دستام شده بود مثل کارگرهایی که با داس گندم میکنن 

میگه یه رو حالم بد شد کلا ظرفهای صبح و ظهر مونده. بود 

مادر شوهرم تا دوساعت دیگش میومد 

میگه ولی نا نداشتم پاشم

میگه یهویی گفتم خدایا من نیم ساعت استراحت کنم بعدش ظرفها را میشورم  میگه بعد نیم ساعت پاشدم دی ...

لابد یه جن اومده ظرفارو شسته😐😂

مگه داریم‌مگه میشه😐

به آینده هنوز امید دارم💜
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز