آره صادقانه بگم تنها علت ناراحتیم همینه فعلا
چون اگه قبول میشدمم به قول دوستمون خوشحال نبودم
میدونی چرا نشستم خودخوری میکنم؟
چون من یه پسرعمه داشتم امسال جفتمون کنکور دادیم
اون تجربی بود من انسانی
خودش و خونواده ش یه عمر با زخم زبون و حرفاشون مارو اذیت کردن
من همیشه دلم به این خوش بود که خدا پشتمه و طرف منه
اما تهش چی شد؟
من چیم از اون کمتر بود؟
آیا واقعا حق من این بود که امشب اون خوشحال باشه و من ناراحت؟
با این همه سختی ای که توی زندگیم کشیدم و در برابر خودشون و کاراشون و رفتاراشون همیشه سکوت کردم و دم نزدم مطمئن بودم یه روزی خدا بالاخره انتقام منو ازشون میگیره
یه روزی تاوان پس میدن بالاخره همیشه ته دلم این روشن بود و بهش دل خوش کرده بودم
اما تهش چی شد الآن؟
گیج شدم از این معادلات...از حکمت کارای خدا؛انقدری که احساس میکنم دنیا داره دور سرم میچرخه