2703
2553

عاشق هم بودیم ازاول ازدواج وقتی عصبانی میشدقهرمیکردمیرفت تو خودش انگار من نبودم منونمیدید منم چون طاقت یک ساعت قهربودن نداشتم گریه میکردم همش میخوابیدم همش میرفتم سراغش بارهاوبارهاپسم میزدفقط خداخدامیکردم یه کم آروم شه ونگام کنه فقط

۷سال شدشایدبعدسالهاتنهاچیزی که تغییرکردمقاومت من از تحمل یک ساعت قهربه دوسه روزقهررسیدوبعددوروزبازهم رفتم سراغش وسناریوی همیشگی

امروز سه روزه قهریم اون همونه من شایدیه کم سفت ترشدم دیگ برابغلش تب نمیکنم یاازتصوردستش اشکم نمیریزه نمیدونم چقدمیتونم طاقت بیارم اکثراخونه نیس واین برامن خوبه

میتونم عوضش کنم اگه خودمو کنترل کنم؟


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2720
2714
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687