تو خیال شو و روژ منی تونی احساسم ☺️امروز مال توئه.قشنگش کن، دقیقا عین خودت 🌱هرگز از چيزيكه واقعا ميخواى دست نكش. صبر كردن سخته، اما حسرت خوردن خيلى سخت تره .🌱♥️برام مهم نيست مردم راجع به من چی فکر می کنن، من با قانون های خودم از زندگیم لذت میبرم.✌🏻 ....راسـت میگـن حادثـه هیـچ وَقـت خَبــر نمیـڪنه مثـل ¦تــ♡ـو¦ ڪه یهــو شُــدی هَمــه یِ زندگیــــم...🦋 ..یه خانم متاهل کوچولوام که کلی هدف و آرزوهای قشنگ داره 🌱✌که به همشون میرسه...🥰😍👊
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
شاید اینکه لکاح تازه تشکیل شده بعد از موعدت یه ۳ روز یکی بزن اون دیگه تضمینیه
عکس بی بی چک رو بزار
باز آمد شوهر بی بهانه، با ادایی کودکانه، هیکلی چون استوانه می کند غر غر به خانه، یادم اید روز اول، گردنش کج، دست و پا شل . پیش بابا موش میشد سر خیس تا گوش میشد . دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک، شاد و چابک. چشمهایم همچو اهو، عطر موهایم چو شب بو . می شنیدم از لب او حرفایی همچو جادو : من غلام خانه زادت، جان دهم هر دم به یادت، گر نیایی خانه ی من می گریزد روحم از تن . بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همان جا . شد به پا جشن عروسی کیک و شام و دیده بوسی . بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم . قسمتم یک مرد جانی ، اندکی لوس و روانی ، بی اراده همچو یابو، پرخور و مغرور و پر رو . بشنو از من جان خواهر، هر که کرد این دوره شوهر ؛ خاک بر سر گشت و حیران . شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان......
هرزمانی ک تست بزنی دوتا خط بیوفته مثبته چه کمرنگ چه پررنگ
خدایاشکرت... بخاطرچیزایی ک گرفتی، ولی بهترشو دادی🤗❤️زندگی جدید وتازم کنار عشقم💞👩❤️💋👨 خدای مهربونم شکرت بخاطر این نی نی کوچولوم🤰🏻❤️1400/8/10 روزی ک خدا بهترین هدیشو گذاشت تو بغلم🤱🏻آدرین مامانی همه دلخوشیم به زندگیمون خوش اومدی😍❤️
اجی ببخشید من روز ۲۰پریودمم روز ۱۴امپول زدم امروز ترشح دارم و زیرشکمم درد میکنه و از دیروز نوک سینم حساس شده بنظرت احتمالش هست یا از عوارض امپول و کلومیفنه؟
سلام گلم برای امضات ۳۰ صلوات فرستادم و ازته دلم براش دعا کردم 😘❤
باز آمد شوهر بی بهانه، با ادایی کودکانه، هیکلی چون استوانه می کند غر غر به خانه، یادم اید روز اول، گردنش کج، دست و پا شل . پیش بابا موش میشد سر خیس تا گوش میشد . دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک، شاد و چابک. چشمهایم همچو اهو، عطر موهایم چو شب بو . می شنیدم از لب او حرفایی همچو جادو : من غلام خانه زادت، جان دهم هر دم به یادت، گر نیایی خانه ی من می گریزد روحم از تن . بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همان جا . شد به پا جشن عروسی کیک و شام و دیده بوسی . بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم . قسمتم یک مرد جانی ، اندکی لوس و روانی ، بی اراده همچو یابو، پرخور و مغرور و پر رو . بشنو از من جان خواهر، هر که کرد این دوره شوهر ؛ خاک بر سر گشت و حیران . شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان......
باز آمد شوهر بی بهانه، با ادایی کودکانه، هیکلی چون استوانه می کند غر غر به خانه، یادم اید روز اول، گردنش کج، دست و پا شل . پیش بابا موش میشد سر خیس تا گوش میشد . دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک، شاد و چابک. چشمهایم همچو اهو، عطر موهایم چو شب بو . می شنیدم از لب او حرفایی همچو جادو : من غلام خانه زادت، جان دهم هر دم به یادت، گر نیایی خانه ی من می گریزد روحم از تن . بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همان جا . شد به پا جشن عروسی کیک و شام و دیده بوسی . بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم . قسمتم یک مرد جانی ، اندکی لوس و روانی ، بی اراده همچو یابو، پرخور و مغرور و پر رو . بشنو از من جان خواهر، هر که کرد این دوره شوهر ؛ خاک بر سر گشت و حیران . شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان......