من چن سال پیش ی خواستگار داشتم ردش کردم بعد عموزاده اون خواستگارم دوسه سال بعدش اومد من شرایطم باهاش خوند قبولش کردم الانم چهارساله ازدواج کردیم اون خواستگارمم شیش ساله عروسی کرد ..من ب شدت ازش بدم میاد بخدا هرچی بگم کم گفتم..رابطش با شوهرم خیلی خوبه..شوهرمم میدونه خواستگارم بوده..حالا خونشون اومده نزدیک ما شوهرم هی میگه دعوتشون کنیم من هی بهونه میارم..خدا من بدم ازش میاد چیکار کنم