سلا عزیز آدم باید صبور باشه
در اوج غم بدبختی وفقیری از خدا شکایت نکنه
داستانی رو یادمه که بنده خدایی از دار پندار دنیا یک الاغ داشتن یک گاو و فک کنم یک گوسفندی یا شتر
یک روز الاغشون میمیره صاحبش ناراحت میشه
روز بعدش گاوشون
روز های بعدشم شترشون
خیلی ناراحت بود از این بدبختی های پشت سر هم
تا اینکه یک روز راهزن ها حمله میکنن به خیمه ها و چادر های اون منطقه و همه اموال مردم رو به غارت میبرن و اسیر هم میگیرن
اما این خانواده تنها خانواده ای بود که راهزن ها به چادر شون حمله نکرده بودن ....
چون که با حمله راهزن ها اولین صدایی که به گوش میرسید همین صدای حیوان هاشون بوده و از این طریق میتونستن بفهمن کدوم چادر خالیه و کدوم نه و خب چون اون مرد حیوانی نداشته به اون چادر حمله نکرده بودن
هر چیزی حکمتی داره
صبر داشته باش