شوهرم بعد ده سال دیگه هیچ جوره نمیخوام خیلی خیلی لج باز و یه دنده است بخاطر همین لج بازیش هزار جور مرض گرفتم دیشب زنگ زدم خانواده هامون که بیان یا لج بازیش تمام کنه یا طلاق بده بابام گفت اگه بگی طلاق میزنم دهنت پر خون بشه مامانم به شوهرم گفت به ما زنگ نزنید اگه مرد میایم میبریم مادر شوهرم گفت بچه تو نگه نمی دارم پدرشوهر گفت سکوت کن زندگی کن شوهرم گفت طلاقت نمیدم اگه یه بار دیگه بگی طلاق تو خانه زندانی میکنمت هیچ کس نگفت بابا این بدبخت خودش چی میخواد گفتن مثل مترسک باش روحت بکش زبانت لال کن بالا سر زندگیت باش وای خدا چقدر ما زنا بدبختیم هیچ حقی برای زندگی خودمون نداریم امروز روحم مرد براش فاتحه خوندم دعا کنید جز من زودتر بده خدایا التماس ات میکنم
وقتی شرایط اینجوریه خودت برای خودت زندگی درست کن،همیشه یه مشکلی هست از هر دو طرف هیچپقت فقط یک نفر در قضیه بحث های زن و شوهری مقصر نیست ،بگردید علت روپیدا کنید .
چی بگم خدا کمک ات کنه فقط خودت میتونی خودتو نجات بدی منظورم صرفا طلاق نیست ی راه برای اینکه حالت خوب بشه
همیشه دنبال یه عشق واقعی بودم یکی که رفیق باشه، یکی که برای درد دل کردن باهاش چرتکه نندازم ک نکنه بعدا تو سرم بزنه،یکی که خیاااالم راحت باشه زیباترین و بهترین دختر شهرم براش،یکی که تکیه گاه تنهایی ها و غصه هامه یکی که پایه خل بازی هامه ولی خب همیشه که آدم به خواسته هاش نمیرسه😊اصولا من به هیچ خواسته ای نمیرسم مگر خلافش ثابت بشه، دنیا یه عشق به من بدهکاره...