من توی عقد باردار شدم👶قصدم سقط بود چون شوهرم وضع مالی خوبی نداشت!هدیه خدارو پذیرفتیم و گفتیم ی حکمتی بوده و سقط نشد☆حرفای مردم تیکه ها و نگاهاشون باعث شد ب همه بگم:من مامان شدم اونم از شوهره شرعی و قانونیم پس نه هوس بوده نه گناه👩❤️👨اصلا هم خجالت نکشیدم سیسمونی اماده کردیم و همه عاشق دخترمن♡ممنونم از مادر و خاهرم که عین کوهی بودن پشت من(البته خاهرم اولش میخاست منو ب قتل برسونه😨)دخی قشنگم از الان بگم من تمام راه های پیچوندن رو بلدم پس دهنت سرویسه😚باورم نمیشد تو اومدی ب قلب و روحم تا اینکه با پاهایی لرزون و فکری اشفته روی تخت سونو دراز کشیدم؛بولوب بولوب♡صدای قلبت بود عمره مادر💖(ابان سال 99 ماه هشتم بارداری:خاهشا قیافت ب من بره مرسی) اسفند۹۹:واااای دخترت چقد شبیه باباشه😄اینم بگم و برم:کاربری قبلیم ب لطف اقای ح.ر تعلیق شد روحش شاد🤐
منم بار سوم قبول شدم..عزیزم استرست فقط به خطر تمرین کردن کمه..من برای بار سوم فول فول بودم..هممه چیزایی که قراره بکار ببری رو کلی تمرین کن..اجوری که از ذهنت با یه استرس نپره..وقتی که کامل مسلط باشی استرس هم نمیتونه مانعت بشه
هیچی باراول فک میکردم افسر اژدهاس،،،رد شدم،،،بار دوم قبلش یه جلسه اموزش با یه اقای بد عنق ورداشتم بعدش رفتم کنار افسر نشستم سعی میکردم نادیدش بگیرم هرچی میگف خانوم عجله کن و فلان واسه دستپاچم کنه من ب خودم نیوردم ریلکس کارم کردم قبول شدم اونم با افسری ک میگفتن بدخلاقه و فلان
من اولین بار هم تو شهری هم تو ایین نامه قبول شدم.تازه ماشینم ندارم هیچ تمرینی نداشتم جز تمرین مربی. استرسم داشتم شدید.از سرهنگ معذرت خواهی کردم گفتم استرس دارم گفت راحت باش.
ببین من از بچگی تو هر کاری وارد شدم نفر اول بودم ولی اینو بار هفتم قبول شدم 😂از سر کار میرفتم آخرین نفر افسر با التماس آزمون میگرفت رد میکرد، یه بار مرخصی گرفتم اولین نفرنشستم قبول کرد 😅
فک میکنم اون جلسه اموزش با اون اقای بدخلاق کار خودش کرد😄😄چون اصلن با کسی تمرین نرفته بودم ففط همون تمرینای اموزشگاه بود وگرنه بار اول قبول میشدم😞😀شمام سعی کن فک کنی اصن افسر نیس یه فرد عادیه