2726
عنوان

بارداری

56 بازدید | 9 پست

سلام دوستان من تو شیش هفته بودم که دیروز افتادم خونریزی و شیاف استفاده کردم اما یک ساعت پیش چیزی اندازه چهار بند انگشت حالت گوشت بود ک ازم خارج شد سقط شد . مراقبتای بعدش چیه دکتر چ آزمایشاتی می‌نویسه  و دوباره بعدش کی میتونم اقدام کنم 

اخی گلم اره عزیزم خودشه سقط شد

باز آمد شوهر بی بهانه، با ادایی کودکانه، هیکلی چون استوانه می کند غر غر به خانه، یادم اید روز اول، گردنش کج، دست و پا شل . پیش بابا موش میشد سر خیس تا گوش میشد . دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک، شاد و چابک. چشمهایم همچو اهو، عطر موهایم چو شب بو . می شنیدم از لب او حرفایی همچو جادو : من غلام خانه زادت، جان دهم هر دم به یادت، گر نیایی خانه ی من می گریزد روحم از تن . بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همان جا . شد به پا جشن عروسی کیک و شام و دیده بوسی . بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم . قسمتم یک مرد جانی ، اندکی لوس و روانی ، بی اراده همچو یابو، پرخور و مغرور و پر رو . بشنو از من جان خواهر، هر که کرد این دوره شوهر ؛ خاک بر سر گشت و حیران . شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان......

باید بری سونو که مطمئن بشی کامل سقط شده بعدش فقط گرمی و چیزای مقوی بخور بستگی به بدنت داره اگه کشش داری دوماه دیگه باردار شو اگه نه شش ماه بعد از سقط .من سقط داشتم اما ازمایش چیزی برام ننوشتن

فقط 13 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
شکر ....بابت تمام زندگیم اگر مادرم زود رفت اگر پدرم مرا رها کرد اگه فرزند ارشدم نیومده ترکم کرد اما به جاش دختری دارم که نفس مامانشه همسر ی دارم که جونم براش در میره و قراره مادر یه نی نی دیگه بشم چی از این بهتر که تنمون هم سالمه همینا بسه

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

اکثر دکترا بعد سقط اول ازمایشی نمیخوان ولی من خودم بعد سقطم اصرار داشتم هرچی لازمه انجام بشه , اولش که وقتی خونریزیت تموم شد حتما برو سونو بقایا که خدایی نکرده بقایایی نداشته باشی و یه هفته قرص گفته بود استفاده کنم که عفونت نداشته باشم بعد روز چهلم گفته بود بتا بدم اگه منفی بود میتونم شروع به اقدام کنم, البته شوهرم ازمایش اسپرم داد که مشخص شد علت سقط همین بوده و اسپرماش کم تحرکی داره که دارو مصرف کرد , خودمم از همون بعد سقطم آسپرین میخورم چون دکترم گفت ازمایش های انعقادی با اینکه خوبه اما محض. احتیاط باید مصرف کنم

آره سقط شد  نزدیکی داشتم اما دخول ب طور کامل صورت نگرف نمیدونسم اینقدر حساس باشه تجربه نداشتم&n ...

منم از نزدیکی سقط شد 

خلاصه خدا نخاست 

باز آمد شوهر بی بهانه، با ادایی کودکانه، هیکلی چون استوانه می کند غر غر به خانه، یادم اید روز اول، گردنش کج، دست و پا شل . پیش بابا موش میشد سر خیس تا گوش میشد . دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک، شاد و چابک. چشمهایم همچو اهو، عطر موهایم چو شب بو . می شنیدم از لب او حرفایی همچو جادو : من غلام خانه زادت، جان دهم هر دم به یادت، گر نیایی خانه ی من می گریزد روحم از تن . بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همان جا . شد به پا جشن عروسی کیک و شام و دیده بوسی . بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم . قسمتم یک مرد جانی ، اندکی لوس و روانی ، بی اراده همچو یابو، پرخور و مغرور و پر رو . بشنو از من جان خواهر، هر که کرد این دوره شوهر ؛ خاک بر سر گشت و حیران . شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان......
بعد چند ماه میشه باردار شد 

هر وقتی دلت بخواد الانم میتونی چونکه جنینت کوچیک بود 

خواهرم خدارو شکر بعد از یه سقط زود باردار شد و اگه بخواد بارداریش کامل بشه 

الا ۶ ماهشه

باز آمد شوهر بی بهانه، با ادایی کودکانه، هیکلی چون استوانه می کند غر غر به خانه، یادم اید روز اول، گردنش کج، دست و پا شل . پیش بابا موش میشد سر خیس تا گوش میشد . دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک، شاد و چابک. چشمهایم همچو اهو، عطر موهایم چو شب بو . می شنیدم از لب او حرفایی همچو جادو : من غلام خانه زادت، جان دهم هر دم به یادت، گر نیایی خانه ی من می گریزد روحم از تن . بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همان جا . شد به پا جشن عروسی کیک و شام و دیده بوسی . بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم . قسمتم یک مرد جانی ، اندکی لوس و روانی ، بی اراده همچو یابو، پرخور و مغرور و پر رو . بشنو از من جان خواهر، هر که کرد این دوره شوهر ؛ خاک بر سر گشت و حیران . شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان......
خونریزیت تا چندروز ادامه داشت ؟

منکه تا ۲۶ روز داشتم 

رفتم دکتر گفت عادیه تا ۴۰ روز 


باز آمد شوهر بی بهانه، با ادایی کودکانه، هیکلی چون استوانه می کند غر غر به خانه، یادم اید روز اول، گردنش کج، دست و پا شل . پیش بابا موش میشد سر خیس تا گوش میشد . دختری افتاده بودم مهربان و ساده بودم نرم و نازک، شاد و چابک. چشمهایم همچو اهو، عطر موهایم چو شب بو . می شنیدم از لب او حرفایی همچو جادو : من غلام خانه زادت، جان دهم هر دم به یادت، گر نیایی خانه ی من می گریزد روحم از تن . بعد از آن گفتار زیبا خام گشتم من همان جا . شد به پا جشن عروسی کیک و شام و دیده بوسی . بعد از آن دیگر ندیدم هرگز آن اوقات بی غم . قسمتم یک مرد جانی ، اندکی لوس و روانی ، بی اراده همچو یابو، پرخور و مغرور و پر رو . بشنو از من جان خواهر، هر که کرد این دوره شوهر ؛ خاک بر سر گشت و حیران . شد پشیمان شد پشیمان شد پشیمان......
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

سریتامژه

microb | 10 ثانیه پیش
2687
2730