بچه خواهر منم همینطور بود
واااای همه بدشون میومد خواهرم بره خونشون
از بس بچش فضول بود ،
خواهرم دعا میکرد میگفت خدایا منو بکش ،جیگرم خونه ،
اصلاظهر ها نمیخوابید،تمام ظرف مامانم رو شکوند
امکان نداشت برای ثانیه ی جا بدون حرکت بمونه
خواهرم بردش دکتر گفت بیش فعاله براش قرص ریتالین نوشت
خواهرم گفت تمام سختی هاش رو تحمل میکنم اما این دارو رو بهش نمیدم
ی پسر خیلی پرجنب و جوش ، الان 15سال داره
ضریب هوشی بسیار بالایی داره
اما هنوز که هنوزه با هیشکی نمیسازه
خیلی داد میکشید
اما الان دیگه اذیت نمیکنه فقط با هیشکی نمیسازه
خواهرم میگه دوس دارم زود تر بزرگ بشه هرچه دارم وندارم بهش بدم زن بگیره بره