هیچ خواستگاری ندارم، هیچکی هم دوسم نداره و خاطرخواه نداشتم و ندارم، سنم زیاد نیست ولی کم سن به نظر نمیام و فنچ و کوچولو هم نیستم که بگم به خاطر اینه، وضعیت خانوادمم معمولیه مسئله ی خاصی نیست
همین اواخر شنیدم یه زن لیسانس که جدا شده بود و یه بچه داشت با یه پیرمرد خیلی پولدار ازدواج کرده که زنش مرده( نمیدونم سواد پیرمرده چقده ولی ظاهرا مرده خیلی میخوادش خب چرا نخواد )، میدونم خب این خانم چون دیگه یه بار جدا شده بود اختیاردار نداشت و آزاد بود تو انتخابش
ولی من اصلا هیچ انتخابی ندارم حتی مثلا بگم به خاطر اینکه جوانم یه آدم مسن یا میانسال بیاد خواستگاریم اینم نیس، اوضاع زندگیم بد نیس که فکر کنید واسه این میخوام ازدواج کنم ولی دلم نمیخواد مجرد باشم نمیدونم چطوری بگم دلم ازدواج میخواد نمیخوام ۲۰ یا ۱۵ یا ۱۰ سوال دیگه یه زن تنها باشم وقتی که مادر و پدرم نیستن دلم بچه میخواد
چرا کسی منو نمیخواد؟ چرا من به چشم کسی نمیام برای ازدواج؟ چرا خواستگار سنتی ندارم؟