نامزدم باهام رابطه برقرار میکرد و میگف ما زن وشوهریم چندوقت دیگ عقد میکنیم رابطه درحد لب و...وسطحی...میگف دوست دارم
به خاطر سخت گیریای بابام عقد عقب میوفتاد تااینکه چندوقت پیش کلا نامزدم نامزدیو بهم زد و گف دوست ندارم از چشم افتادی گف نیاز جسم همه میتونن تامین کنن تو نیاز روحم تامین نمیکنی خیلی حالم بده یعنی خدا میبینه