بچه ها ۱۷ روز شوهرم ندیدم خب یعتی قهریم
مقصر جفتمون بودیم ما اومدبم خونه مامانم مادر شوهرم زهرمارم کرد کاری کرد ک دعوامون شه مامان عصبی شد گفت برو مادرت از دخترن جدا کن خونش
اخه مادرش پیش ما زندکی میکنه ۴۰ سالشه
اونام رفتن
دورو ز بود من خونه پدرم بودم شوهرم پیام داده بود ب رفیقم کدلش برام من تنگ شده و گریه کرده بود پیام هاش دارم
اما فرداش بخودم پیام داد ک من نمیخاسنم جداشیم تو خاستی پس تمومش کن و دیگ بلاکم کرد
بع ی هفته بهش گفتم برو درخاست طلاق بده گفت من نمیدم ب مامانتت بگو ک گفت جداشین
الان ۱۷ روز ازش بی خبرم
دیروز مادرشوهرم زنگ زد گفت خاب بدی راجبت دیدم خوش بش کردن شاید علی دستش خالی نمیاد این حرفا
بخدادوسال عاشقانه من شوهرن باهم زندگی کردیم جونمون براهم میرفت همیشه اون معذرت خاهی میکرد
خیلی بی قرارشم خیلی
اما ن درخاست طلاق میده نه هیچی
تازه ایقدم گریه کرده بود پیش رفیقم دوست داشتین پیام هاش میزارم
به نظرتون چکار کنم
مشاور میگ ادم ی گوشی گم کنه چتد ماه ب فکرش شوهرت اینجور ک میگی ازت دلخور اروم شد میاد
چکار کنم پچه ها باخودم میگم مطنن علی دوسال عشق نمی تونه بزار کنار
فردا تولدش هیع