سلام لطفاراهنماییم کنید من یدختر23هستم وهمسرم39سالشون ماچندسالی هست ک اصرارکردیم من ب اصرارخانوادم زن ایشون شدم همسرم هیچ دارایی یاکاره ثابتی هم نداشت بدون هیچ مراسمی جشنی حتاخرید ی شال یاجوراب من رفتم سرزندگی با ایشون تراول دست بزن داشت فحش میداد بعدن رفته رفته بیشتر سرچیزای الکی ب پدرمرحمومم فوش های بدی میده اگ ی لیوان بشکنم منو حسابی کتک میزنه جلوی خانوادش بهم فحاشی میکنه توهین میکنه همیشه باعث میشه بزور ازمن بخواد یکارایی کنم جلوخانوادش کوچیکم کن الان صاحب ی دخترم ی پسر ازندگی خسته شدم تواین چندسال حتا یادم نمیاد ی شاخه گل برای من گرفته باش روزی نیس بافوش ب پدرمو خانوادم روزشو اغازنکن بعد ک کتکم میزنم میگ ببخشید اعصاب ندارم تا بخار پیش نیومده کتکم بزنه بلند گریه کنم دادبزنم حق ندارم تابحال بهش نگفتم بیجامیکنی خسته شدم اززندگی
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
[QUOTE=208147177]عزیزم مگه چه عیب ایرادی داشتی که با همچین مردی ازدواج کردی؟[/QUOازنظرظاهرم خوبم امانمیدونم چراانقدربیچاره ام ن بددهنم ن حاظرجواب دیگ ازشوهرم بی زارم