قبل از ازدواج تکلیف خودتونو با عقاید و هدف هاتون روشن کنین تا به عاقبت من دچار نشین
من از اول گرایشات معنوی و مذهبی داشتم ولی بخاطر کم سن بودنم هنوز کاملا اونو در ظاهر و رفتارم نشون نمیدادم و یا اینطور بگم در عمل چندان رعایت نمیکردم ولی از بچگیم علاقه مند بودم به خدا و نماز و و روزه و دعا و کامل شدن شخصیت و گناه نکردن... اما الان که نزدیک دارم میشم سی سالگی و ازدواج کردم دو سالی میشه که بیشتر رعایت میکنم.و همسرم برعکس شده.یه ضبط گرفته برا ماشین صداش تا عرش میره.همیشه اهنگ و ترانه هس وقتی سوار ماشینیم.منم قلبم خیلی میگیره دست خودم نیس.من خودمم تا یه حدی خوشم میادا از اهنگ و ترانه ولی دیگه نه اون حد.همسرم رفتارش مثل اونایی هست که تازه بیست ساله شدن و اهل ضبط و باند وصل کردن به ماشین.اما اینم بگم که خائن نیس.منو خیلی دوس داره.خیلی خوش اخلاقه و خوب و مودبه.اوایل نماز میخوند هرازگاهی.الان کلا نمیخونه.حتی جالبه به حجاب هم اعتقاد نداره ولی با حجاب منم کاری نداره.من از اینده میترسم.ما اوایل دوستی شبیه هم بودیم.الانم اخلاقامون مث همه ولی رفته رفته عقایدمون بیشتر داره نمود ظاهری پیدا میکنه.اون حس خوبی داره ولی من هرازگاهی حس منفی دارم.جوریکه شک میکنم بچه بیارم یا نه و یا اخر این زندگی قراره چی بشه.
