شوهرم خیلی بد حرف زد ازش ناراحتم.گفتم برم برای واکسن خیلی خوشحال گفت احتمال داره بعد واکسن بری اون دنیا.یه دفعه دیدی زدی لخته ای چیزی شد دیگه رفتی
منم گفتم بهتر از دست تو یکی خلاص میشم
بعد که اومدم یه گوشه با خودم گفتم واقعا چقدر ادم پستیه.وقتی کرونا داشتمو ریم درگیر بود قبل بستری تو مابین حالت بیهوشی و باهوشی بودم که میدیدم داره با این و اون حرف میزنه و همش میگفت اره دیگه ممکنه تموم کنه امشب.تو صداش غم نبود اصلا.نگران روحیه من نبود.هر چی میگفتم به مامانم اینجور نگو سکته میکنه میگفت حقیقته دیگه
چقدر نامرده که سر هرچی مرگ منو میخواد😭من مریضی زیاد دارم.حالا فردا بنظرتون خودم پاشم بیخبر برم واکسن بزنم.اخه وقتی خوابه پیش بچه بمونه؛تا بیدار شه برگشته باشم یا نه واستم ببینم چی میشه فعلا؟