مامانای بهمن و اسفند و فروردین ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ بیاین دورهم باشیم

خیلی شدید شد اصلا آروم نداره. یعنی کلا مشغول حرکته. دختر تو دیگه جا نداره آخه تکون بخوره درکش کن. 😍😂

به پوست و ژن برمیگرده دوس من ببینیش میگی هنوز ازدواج نکرده یا تازه عقد کرده است شکمش صاف صاف شد ولی زیر لباس نشون میده پوستش شله و کمی چروک البته نه شلی که نشون میدن طرف رفته عبدو کرده و چربیهاشو دراورده .به اون آویزونی نیست ولی مث قبلم نشد

حالا خوبه همونم دادن من به اونم امیدی ندارم مث زیر لفظی که بهم ندادن و همچنین هیچ عیدی برام هل پوچم نیاورده و حتی بله برون دستشو گرفته بود به خودش و اومده بود

نه اتفاقا دکترم پرسید حرکات چجوریه گفتم داره اما نه مثل قبل گفت با این کیسه اب که تو داری اتفاقا جاش بازه  فرستاد ان اس تی گفت میخوام مطمئن بشم خدا رو شکر خوب بود 

خوب خریدن که دستشون درد نکنه من که اصلا خداییش از کسب توقع ندارم گرونه همه چی مادرشوهرمم سنش بالاست با حقوق شوهرش داره زندگی میکنه ولی خواهرزادش طفلی یه عالمه خرید کرده واسم فرستاده ایران زندگی نمیکنه دو  روز پیش رسید واقعا دوست دارم واسش جبران کنم یک دونه شورتم یک نفر بخره من خوشحال میشم چون علاقه شون رو میرسونن 

خب‌منم نگفتم کم خریده که . گفتم با این که اونم ازشون برداشته باز هم این همه چیز هنوز هست .

اره میدونم منم منظورم اینه با اینکه خاله برداشته بازم خوب بوده نباید وقتی واسه کسی چیزی میخرن یکی دیگه بیاد برداره کار درستی نیست اما دیگه بعضیا متوجه نیستن حالا بچت کلی لباس داره ماشالله انشالله به خیر و خوشی و سلامتی هم به دنیا بیاد 

ملیح ساک بیمارستان رو بستی؟

کارای خونه تموم؟

اره عزیزم کارا تقریبا تموم شد دیگه فقط گوشت و مرغ موند که اونم گفتم شوهرم بخره ببره بده مامانم و خواهرم اماده کنن و سبزی قورمه و یکم خرید خونه مونده که گفتم ولش!کن بزار بعد زایمان که بیان بقیه کمک کنن این دو روز کلی کار داریم وقت نداریم باز چیزی بشوریم فقط نون و میگم بخره خودم برش بدم بزارم فریزر میوه و خریدای دیگه رو باز بخوام بدم شوهرم بشوره کل اشپزخانه میره باز زیر اب😂😂

ساک بچه رو هم تقریبا اماده کردم مونده فقط پوشک خودمم که لباسم و خریدم واسه بیمارستان شستم اتو کردم گفتم بپوشم همون رو با پالتو و شال و همه رو اماده کردم یک دستم بلوز و شلوار برمیدارم که اگه کثیف شد یا راحت نبودم با پیراهن عوض کنم 

خوبه خداروشکر😍

عالیه😍بسلامتی و دلخوشی انشاءالله

مسواکمم شب قبل برمیدارم همین و که استفاده میکنم برمیدارم مسواک نو میزارم واسه خونه که اونجا بندازم دور دیگه نیارم فلاسک هم برداشتم به شوهرمم گفتم لیوان یکبار مصرف بخره چای هم که خود بیمارستان اتاق خصوصی داره با دستمال لوازم اضافه نمیبرم 

ممنون عزیزم پنجشنبه شد ولی کسی نمیدونه گفتم شنبه به همه قرار شد زایمان کردم شوهرم زنگ بزنه بگه که همه از شب قبل بلند نشن بیان ادم استرس داره اون لحظه میان هی میگن چیشد بدتره 

من بیست و هفت بهمن دکتر بهم نوبت زایمان داده