دخترم و دختر خاله اش خیلی همو میبینن دختر خاله کوچیکتره و اینکه هر چی دست دخترم باشه رو میخواد و اینجور مواقع شوهر خواهر و خواهرم با اصرار و وعده و وعید الکی دخترمو مجبور میکنن بده به بچه شون گاهی اشک تو چشمای دخترم جمع میشه و میشینه یه گوشه ناخن هاش رو میخوره و بازی اون بچه با اسباب بازیش رو نگاه میکنه من باید چکار کنم؟ روزایی که خیلی اذیت میکنه دخترمو شبا تو خواب گریه میکنه
نذار اصلا اینکارو کنن بعدا باعث میشه همیشه ظلم رو بپذیره حتما با مشاور مشورت کن تو روانشناسی میگن اصلا نذارید بچه ای اسباب بازی بچتون رو ازش بگيره اون مال اونه شخصیتش آسیب میبینه بچه اونا هم به زور گویی عادت میکنه
بگذار مسخره کنند چادرت را .سیاه بودنش را. چهره بدون آرایشت را.می ارزد به یک لبخند مهدی فاطمه(عج)🥲
خب اجازه نده اینکارو کنن چون روحیه و تربیت دخترت از همه چیز تو این دنیا مهم تره فوقش میخوان یه مدت ناراحت شن ازت اگر روحش آسیب ببینه تو آینده نمیتونی خودت رو ببخشی تو اینجور مواقع به نظرم خجالت و ملاحظه اصلا معنا نداره
بگذار مسخره کنند چادرت را .سیاه بودنش را. چهره بدون آرایشت را.می ارزد به یک لبخند مهدی فاطمه(عج)🥲
خب اجازه نده اینکارو کنن چون روحیه و تربیت دخترت از همه چیز تو این دنیا مهم تره فوقش میخوان یه مدت ن ...
آره درسته باید ارتباطم باهاشون کمتر کنم که یه رو وایسی باهامون داشته باشن زیادی قاطی زندگیمونن تا میان خونه مون من مشغول پذیرایی میشم و یه هو گریه و جیغ دخترم بلند میشه نمیشه هم از همه جا بیخبر بیام دخالت کنم توی بحث اونا شوهرم از هفت دولت آزاده هیچ نگاه نمیکنه دورش چه خبره
خب از قبل کار هاتو بکن و همه چیز رو آماده کن بذار که نیاز نباشه هی بری آشپز خانه و بشینی پیش بچه ها ...
چی بگم والا وقت و بی وقت میان خونه هامون پنج دقیقه فاصله اس تا میگن داریم میایم رسیدن دیگه منم تا خونه رو جمع کنم و بیشتر وقتا سرشامیم نظم زندگیمو ریخته بهم قبلا دور بودن راحت بودیم