مثل خروسی که از قفس آزاد شده ,رفت با با جناقش خوابید,رفت استخر ,با همه میگه می خنده ,به من میرسه نگاه سرد داره ,بعدشم فقط سمت من با اخم میاد ,فقط دنبال این که الکی بگه حجابت ودرست کن ,آرایش م همه چیزم فقط گیر میده ,سر دخترمم همیشه داد میزنه نکنک ,بکن ,ولی باجناقش خنده رو ,خوش اخلاقه ,پیش دیگران همیشه از من دور ,سرد ,فقط بلده بگه گشنمه ناهار کی میاری شام کی میاری اینو بده اونو بده ,خیر سرم اومدیم خوش باشیم ولی اون فکر خوشی تنهایی است ,از رفتارهای سرد واخلاقای بدش خستم ,به نظرتون آیا مشکل ازمنه ,من حتی دامن می پوشم روسری سرمه نماز میخونم فقط حس گیر دادن داره بلد نیست محبت کنه ,با بقیه می خنده با من نه ,رفتیم تو لایو نشستیم بقلم نیومد ,کلا انگار دشمنشم ,پیش خودم میگم حتی خواهر شوهرمم میگن من آروم ومهربونم ,دلیلش چیه?ببخشید زیاد نوشتم شرمنده