تو اولین شکوفه های بهاری سر شاخه های بی جون ،همون شکوفه هایی که تو دنیای بچگی دیدنش حس کشف کردن معدن طلارو داشت
تو همون نم نم بارونی که روی شیشه ی چشمام اشکارو میشوره
تو طعم خوش خرمالو های رسیده ی حیاط مادربزرگی
تو عطر خوش گل یاس تو شبای خنک بهاری
تو همون سیب زمینی سرخ کرده های کنار قیمه ی مامانمی که سرش با داداشم خون میریزیم
تو شبیه شیرکاکائوی داغ وسط برف زمستونی
میدونی اصلا
تو برام شبیه خدامی
تو تمام ناب بودن های دنیامی
برام بنویس برای تو شبیه به چیه