خیلی دوسش داشتم اما سر یکارایی که کرد مدام فکرم مشغوله و خودخوری میکنم و موقع دعوا بدتر میان تو ذهنم و به معنای واقعی ارش متنفر میشم مثلا اول زندگی بدون این که حتی نظر منو بپرسه به خواهرش(با خانواده ی خودش مشکل داره) گفت بیاد با ما زندگی کنه و میگفت تا همیشه با ما زندگی کنه
جلوی خواهرش سرم داد زد چندبار مخفی کاری مالی کرد و ...
مدام میگم یعنی من چقدر ناچیز بودم که حتی با خودش نگفت این تازه عروسه اصلا راحت هست یا نه
چقدر ناچیز بودم که حتی نظرمو نپرسید که تو هم موافقی یا نه
اصلا دوس داری نفر سومی با ما زندگی کنه یا نه
توروخدا کمکم کنید ازین زندگی حالم داره بهم میخوره روزی هزاران بار اینارو با خودم مرور میکنم تازه یکساله عروسی کردیم........