ببینین خانما من باهمه مشکلاتی که توی زندگیم داشتم با شوهرم ساختم.حتی دیگه برام مهم نیست دین و ایمانش.
این آدم بعداز اینکه با یه سری افراد که مهمترینش آقای حسین عباسمنش بود کلا یه آدم دیگه ای شده.
میدونم از لحاظ روحی مشکل داره و باید درمان بشه ولی خودش قبول نداره.
بعد آشنایی با اون آقا کلا دین و ایمانشو گذاشت کنار...حالا این هیچی دیگه برام مهم نیست.
معتقده که آدم فقط خودش باید برای خودش مهم باشه...اگه با همسر و بچه هات و هرکی خوش نبودی ترکشون کن.
توی این چند سال ۴_۵بار شغلشو عوض کرده.
تلویزیون نمیبینه و ما هم میگه نگاه نکنین.
الان تقریبا هیچ دوست و رفیقی نداره و تنهاس.
رفت آمد با خانواده ش رو هم کم کرده.
نشسته توی خونه با قانون جذب میخواد پول جذب کنه.
داره از زیر بار مسئولیت خانواده فرار میکنه.
میگم بچه رو ببر کلاسی جایی میگه نمیتونم خودت ببر از این به بعد فقط میخوام برای خودم زندگی کنم.
حتی به پسر ۵ساله م میگه دیگه بزرگ شدی خودت باید خرج زندگیتو دربیاری😭
الان ما دوتا هیچ احساسی هم نسبت به هم نداریم.