میگم بهتون ببینید من یه خانواده دارم که مدر و مادرم و برادرم و خواهرم به من اهمیت نمیدن بیرون برن تفریح خودشون میرن هر خبری باشه اونا میفهمن من از آخر مادرم همش پشت شوهرم حرف میزنه پدرم همش به برادرم میرسه ما هیچی حتی خونمم نمیان من خیلی تنهام تا اینکه بابام یه بدقولی بدی کرد به شوهرم یعنی وحشتناک شوهرمم فهمید خیلی بدش اومد و شوهر من رکه میاد میگه تو روشون گفت امروز زنگ زدم به مامانم صحبت کنم مامان برنداشت جاش خواهرم برداشت هر چی دهنش بود گفت پشت شوهرم و ...نفرین منم استرس میاد الان که دارم مینویسم قلبم درو داره تلفن قطع کردم زنگ زد به شوهرم گفت اسم منو اورد مثلا فاطمه . فاطمه مجردیش اخلاقش خراب بود الانم با تو ازدواج کرده اخلاقش گنده منو خراب کرده با شوهرم دعوا کرد شوهرمم گفت من نمیرم دیگه خونه بابات . بابام اونجا پیش خواهرم بود و خواهرمو دعوا نکرده که چرا بد حرف میزنی همین بود ببخشید زیاد شد کمکم کنید دل داریم بدید خیلی از دست خانوادم عقده ای شدم خواهرم زنگ زده به شوهرم گفته تو بزور خواهرمو نگه داشتی بس که گنده اخلاقه مزخرف اخلاقش یعنی دلم میخواد خانوادمو نبینم هیچ وقت این حرفارو وقتی گفته که بابام پیشش بوده ساکت نشسته متنفرم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.