من یه نفر میشناسم ،الان خیلی موفقه و آلمان جراحه
داستان زندگیش که شنیدم این بود
خیلی خیلی پولدار بودن
باباش خیلی ناجور معتاد میشه
بعد از چند سال همه ی اموال و خونشون را از دست دادن،باباش به خاطر مواد مادرشو مجبور به تن فروشی میکنه ، همه ی همسایه ها و بچه های مدرسه بهش نیش میزند که دیشب فلانی خونتون بود و ازین چرت و پرتا،سال کنکورش یه دستشویی خراب گوشه ی خونشون بوده،کارتن و پتو میندازه و کل سال درس میخونه،پزشکی قبول میشه و برای همیشه خودشو نجات میده
همیشه برام این فرد الهام بخش هست
تا حالا دیدین آدم های که از جهنم مطلق خودشون را نجات دادن؟