جلوی مادرش کتکم زد بعد داداشش هم کتک میزنه داداش کوچیکشو میگفت میخوام بکشمش میگفت من اصلا رو زن دست بلند نمیکنم ولی بمن دست بلند کرد بعد دعوا که خوابیدیم ساعت۳شب بود دیدم یهو از خواب بیدار شدم بالا سرمه یهو ترسیدم گفتم چرا ایتجایی گفت خوب خوابیدی داشتم نگات میکردم یا یه شب خوابیده بودیم دستش کزاشته بود گلوم نوازش میکرد دستشو برداشتم از گردنم گفت نترس نمیخوام خفت کنم دست خودم نیست از وقتی کتکم زده یجورم اخه وقتی عصبی میشه خودشو کنترل نمیکنه